1. Domette A fine, plain-weave type of flannelette, with a soft fluffy surface.
[ترجمه ترگمان]Domette یک نوع بافت نرم و ساده، با سطح نرم کرکی نرم
[ترجمه گوگل]Domette نوعی پارچه کتانی با رشته کتانی با سطح نرم و نرم
2. He saw her back clothed in the flannelette nightdress.
[ترجمه ترگمان]او او را در لباس خواب فلانل نما می دید
[ترجمه گوگل]او را دیدم که پشت لباس شب پیراهن لباس پوشید
3. It can knit fish scale fabric, drill flannelette . These fabrics can make costume, sportswear warm furnishings.
[ترجمه ترگمان]آن می تواند پارچه با مقیاس ماهی را به هم متصل کند این پارچه ها می توانند لباس های ورزشی، لوازم ورزشی گرم و پوشاک ورزشی فراهم کنند
[ترجمه گوگل]این می تواند پارچه مقیاس ماهی، مته فلنج این پارچه ها می توانند لباس، لوازم آرایشی و بهداشتی گرم را تولید کنند
4. It can knit fish scale fabric, drill and flannelette. These fabrics can make costume, sportswear and warm furnishings.
[ترجمه ترگمان]آن می تواند بافت، پارچه، مته و flannelette را محکم کند این پارچه می توانند لباس های ورزشی، پوشاک ورزشی و مبلمان گرم درست کنند
[ترجمه گوگل]این می تواند پارچه مقیاس ماهی، مته و flannelette این پارچه ها می توانند لباس، لباس ورزشی و وسایل گرمایشی را تولید کنند
5. Rifles should be regularly cleaned by pulling a piece of flannelette through.
[ترجمه ترگمان]تفنگداران باید با کشیدن یک تکه چوب گلف به طور منظم تمیز شوند
[ترجمه گوگل]تفنگ ها باید به طور منظم با کشیدن قطعه ای از فنجان از طریق تمیز شود
6. Cover a flat piece of hardboard with a single layer of flannelette of similar material.
[ترجمه ترگمان]یک تکه صاف از hardboard را با یک لایه of از مواد مشابه بپوشانید
[ترجمه گوگل]یک قطعه تخت چوب سخت را با یک لایه فنجان از مواد مشابه بپوشانید
7. Left platen installs hairiness to brush, right platen is wrapped have the flannelette with stronger imbibition.
[ترجمه ترگمان]platen چپ، hairiness را برای قلم مو نصب می کنند، platen راست پیچیده شده و دارای imbibition قوی تر است
[ترجمه گوگل]پانل چپ بر روی موهایتان نصب می کند، پانل سمت راست پیچیده شده و دارای زاویه دار تر است
8. Rifles should be regularly pulled through with a piece of flannelette.
[ترجمه ترگمان]تفنگداران باید به طور مرتب با یک تکه چوب گلف باز شوند
[ترجمه گوگل]تفنگ ها باید به طور منظم از طریق یک تکه فلنج بکشند
9. A rare collection of rod, tonal, Japan's old hard coating, yellow flannelette bag gamma, excellent workmanship!
[ترجمه ترگمان]یک مجموعه کمیاب از چوب، تن رنگ، پوشش سخت قدیمی ژاپن، زرد کیف زرد، شاهکار بسیار عالی!
[ترجمه گوگل]یک مجموعه نادر از میله، تونال، پوشش سخت قدیمی ژاپن، گاما کیسه فلنج زرد، کارهای عالی!
10. Real wood door plank can use cleanness of furniture water candle to maintain, crystal door plank can use flannelette bedew water or neuter cleaner is wiped.
[ترجمه ترگمان]تخته در چوب واقعی می تواند از پاکیزگی شمع آب و شمع برای حفظ، استفاده کند، تخته در بلور می تواند از آب bedew bedew یا cleaner neuter استفاده کند
[ترجمه گوگل]دیوار چوب واقعی چوب می تواند از پاک کردن شمع های آب برای نگهداری استفاده کند، تخته سیاه کریستال می تواند از آب فنجان آب استفاده کند یا پاک کننده های نایاب پاک شود