کلمه جو
صفحه اصلی

finger mark


جای انگشت، اثرانگشت، جای انگشت گذاشتن در، چرک کردن

انگلیسی به انگلیسی

• dirty mark or smudge left by a dirty finger on a clean area
dirty mark or smudge left by a dirty finger on a clean area
a fingermark is a mark which is made when someone puts a dirty or greasy finger onto a clean surface.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] اثر فشار انگشت در پارچه - کم پودی ناحیه ای فشار دست در پارچه

جملات نمونه

1. He'd left sticky fingermarks all over the glass.
[ترجمه ترگمان]دستش را روی شیشه گذاشته بود
[ترجمه گوگل]او دستکش های چسبنده را در تمام شیشه ها گذاشت

2. She left jammy fingermarks on the tablecloth.
[ترجمه ترگمان] یه مشت کرم از روی رومیزی جا گذاشته
[ترجمه گوگل]او دستمال مرطوب را روی سفره گذاشت

3. Would you clean the fingermarks from/off the door?
[ترجمه ترگمان]میشه \"fingermarks\" رو از پشت در تمیز کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا انگشتان دست را از / از درون پاک می کنید؟

4. There were red fingermarks on her cheek where he had hit her.
[ترجمه ترگمان]روی گونه هایش لکه های سرخی دیده می شد که به او برخورد کرده بود
[ترجمه گوگل]انگشتان قرمز روی گونه اش وجود داشت، جایی که او به او ضربه زده بود

5. I can't get the children's dirty fingermarks off the wall.
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم fingermarks کثیف بچه ها رو از روی دیوار بردارم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم انگشت های کثیف کودکان را از دیوار بگیرم

6. Fingermarks stood in raised weals across one cheek and her left eye was half closed.
[ترجمه ترگمان]چند جای جای دیگر جای گرفت و چشم چپش بسته بود
[ترجمه گوگل]Fingermarks در عرض یک شکاف در حال رشد بود و چشم چپ او نیمه بسته بود

7. It also enclosed a version on film which was absolutely covered in fingermarks.
[ترجمه ترگمان]این فیلم همچنین نسخه ای از آن را در فیلمی که کاملا در fingermarks پوشیده شده بود، ضمیمه کرد
[ترجمه گوگل]همچنین نسخه ای را در مورد فیلم هایی که کاملا در انگشتان دستشویی پوشانده شده بود، محصور کرد


کلمات دیگر: