معنی : نرم کردن، لطیف کردن، حساس کردن
معانی دیگر : (نادر) نرم کردن، ترد کردن، ملایم کردن
intenerate
معنی : نرم کردن، لطیف کردن، حساس کردن
معانی دیگر : (نادر) نرم کردن، ترد کردن، ملایم کردن
انگلیسی به فارسی
نرم کردن، لطیف کردن، حساس کردن
شدت، نرم کردن، لطیف کردن، حساس کردن
دیکشنری تخصصی
[نساجی] نرم و ملایم کردن - لطیف نمودن
مترادف و متضاد
نرم کردن (فعل)
pulverize, modulate, fluff, levigate, soften, masticate, loosen, mollify, intenerate, sleeken, humanize, jellify, plasticize, triturate
لطیف کردن (فعل)
tender, intenerate
حساس کردن (فعل)
tenderize, intenerate, sensitize
کلمات دیگر: