کلمه جو
صفحه اصلی

indissoluble


معنی : پایدار، تجزیه ناپذیر، ماندگار، غیر قابل حل، حل نشدنی، اب نشدنی، ناگداز، بهم نخوردنی، منحل نشدنی
معانی دیگر : پراکاوناپذیر، از هم پاشیده نشدنی، وانهش ناپذیر، استوار، ثابت

انگلیسی به فارسی

حل نشدنی، تجزیه نا پذیر، آب نشدنی، ناگداز، غیرقابل حل، بهم نخوردنی، منحل نشدنی، ماندگار، پایدار


غیر قابل تجزیه، غیر قابل حل، پایدار، ماندگار، حل نشدنی، تجزیه ناپذیر، اب نشدنی، ناگداز، بهم نخوردنی، منحل نشدنی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: indissolubly (adv.), indissolubility (n.), indissolubleness (n.)
(1) تعریف: that cannot be broken apart or undone; firm and lasting.

- an indissoluble partnership
[ترجمه ترگمان] شراکت ناگسستنی
[ترجمه گوگل] مشارکت غیرقابل حل

(2) تعریف: that cannot be dissolved or decomposed.

• cannot be dissolved, cannot be decomposed or destroyed; cannot be dissolved in liquids; firm, stable
an indissoluble relationship or link can never be ended; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] حل نشو - غیر قابل حل - حل نشدنی - پایدار - تجزیه نشدنی

مترادف و متضاد

پایدار (صفت)
abiding, stable, permanent, firm, constant, resistant, livelong, stanch, indissoluble, perdurable, faithful, changeless, unflinching, inexhaustible, undying, unfailing

تجزیه ناپذیر (صفت)
atomic, irresolvable, indissoluble, infrangible

ماندگار (صفت)
constant, persistent, continuous, indissoluble, perdurable, indelible, immanent, ineffaceable

غیر قابل حل (صفت)
indissoluble

حل نشدنی (صفت)
irresolvable, indissoluble, inextricable, insoluble, unsolved, insolvable

اب نشدنی (صفت)
indissoluble, irresoluble

ناگداز (صفت)
indissoluble, irresoluble

بهم نخوردنی (صفت)
indissoluble

منحل نشدنی (صفت)
indissoluble

جملات نمونه

1. The Roman Catholic Church regards marriage as indissoluble.
[ترجمه ترگمان]کلیسای کاتولیک رومی ازدواج را \"ناگسستنی\" تلقی می کند
[ترجمه گوگل]کلیسای کاتولیک رومی ازدواج را به عنوان غیرقابل حل می داند

2. The links between the two nations are indissoluble.
[ترجمه ترگمان]پیوندهای بین دو ملت ناگسستنی است
[ترجمه گوگل]ارتباط بین دو ملت غیرقابل حل است

3. The Church considers marriage an indissoluble union; remarriage without the benefit of an annulment is understood to be adultery.
[ترجمه ترگمان]کلیسا ازدواج را یک پیوند ناگسستنی می داند، ازدواج مجدد بدون فسخ پیمان زناشویی، به عنوان زنا شناخته می شود
[ترجمه گوگل]کلیسا ازدواج یک اتحادیه غیر قابل حل است مجازات بدون مزایای لغو به معنای زناست

4. Now an indissoluble management model. So, the study an important effect on country's economic development.
[ترجمه ترگمان]حالا یک مدل مدیریت ناپذیر بنابراین، این مطالعه تاثیر مهمی بر توسعه اقتصادی کشور دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر یک مدل مدیریت غیر قابل حل است بنابراین مطالعه تاثیر مهمی در توسعه اقتصادی کشور دارد

5. Because the science and art have the indissoluble bond originally.
[ترجمه ترگمان]زیرا علم و هنر دارای پیوند ناگسستنی هستند
[ترجمه گوگل]از آنجا که علم و هنر دارای الگوی غیرقابل حل هستند

6. Warlord and opium forge the indissoluble bound.
[ترجمه ترگمان]Warlord و تریاک، bound نشدنی را می سازند
[ترجمه گوگل]جنگجو و تریاک محدودیت غیر قابل حل را ایجاد می کنند

7. In acid and alkali soil, there are mainly indissoluble bivalent or trivalent phosphates, which cannot be utilized by plants.
[ترجمه ترگمان]در خاک اسیدی و قلیایی، عمدتا فسفات bivalent و trivalent وجود دارد که نمی تواند توسط گیاهان مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]در خاک اسیدی و قلیایی، فسفات دوغاب و یا سهوافیلد عمدتا غیر قابل تجزیه وجود دارد که نمی تواند توسط گیاهان مورد استفاده قرار گیرد

8. Jack - tar people indissoluble ask: " Why should you always wear red shirt to fight? "
[ترجمه ترگمان]جک - از آن می پرسید: \"چرا همیشه باید پیراهن قرمز می پوشید تا بجنگم؟\"
[ترجمه گوگل]جک - افراد غیرقابل حل تردید می پرسند: چرا باید همیشه پیراهن قرمز را برای مبارزه بپوشانید؟ '

9. Beer and Qingdao, having the lot that indissoluble It'seems that.
[ترجمه ترگمان]آبجو و آبجو، که بسیار آن را ناگسستنی به نظر می آورد،
[ترجمه گوگل]آبجو و چینگدائو، دارای مقدار زیادی است که حلال است

10. His weather-beaten face was markedly engraved with his indissoluble bond with the sea latent with an extraordinary past.
[ترجمه ترگمان]چهره weather با آن پیوند indissoluble که در آن نهفته بود با گذشته ای خارق العاده، کام لا engraved شده بود
[ترجمه گوگل]چهره او مورد ضرب و شتم آب و هوا بود، به طور قابل توجهی با پیوند نامحلول خود را با دریا غنی شده با گذشته فوق العاده حک شده است

11. Very indissoluble, ask why he is willing so project oneself.
[ترجمه ترگمان]بسیار سفت و ناگسستنی، سوال کنید که چرا مایل است خود چنین پروژه ای را انجام دهد
[ترجمه گوگل]بسیار ناپیوسته است، بپرسید چرا او تمایل دارد تا خود را پروژه کند

12. While adopting the indissoluble anode to electrolyze, it can play a role in controlling the grain size of the electrolytic copper powder effectively, but the output is lower.
[ترجمه ترگمان]در حالی که آند آن آند را به electrolyze می پذیرد، می تواند در کنترل اندازه دانه پودر مس الکترولیتی به طور موثر نقش ایفا کند، اما خروجی آن کم تر است
[ترجمه گوگل]در حالی که تصویب آنزیم غیر قابل تجزیه به الکترولیز، می تواند نقش مهمی در کنترل اندازه دانه های پودر مس الکترولیتی داشته باشد، اما خروجی پایین تر است

13. Additionally a few son - in - law indissoluble its meaning.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، چند پسر به نام \"نشدنی\" معنای آن را نادیده گرفتند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، برخی از زوجین معنی آن را نادیده می گیرند

14. From then on human beings have developed an indissoluble bond with this material.
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد، بشر یک پیوند ناگسستنی با این ماده ایجاد کرده است
[ترجمه گوگل]از آن زمان به بعد انسانها یک باند غیر قابل حل با این ماده ایجاد کرده اند

پیشنهاد کاربران

گسست ناپذیر


کلمات دیگر: