ورزش : زانوزدن
kneeling
ورزش : زانوزدن
انگلیسی به فارسی
زانو زدن
انگلیسی به انگلیسی
• act of bending down on the knee or knees
دیکشنری تخصصی
[نساجی] زانو زدن - خمیدگی پلیمر ریسندگی به محض خروج از روزنه رشته ساز
جملات نمونه
1. Better die standing than live kneeling.
[ترجمه Najmeh] بهتر است سرفراز بمیرید تا ( خم شده و سر فرو اورده ) با ذلت زندگی کنید
[ترجمه ترگمان]مردن بهتر از زانو زدن است[ترجمه گوگل]ایستاده بهتر از زانو زدن زندگی می کنند
2. Her legs were stiff from kneeling.
[ترجمه ترگمان]پاهایش از زانو بند آمده بود
[ترجمه گوگل]پاهای او از زانو زدن سخت بود
[ترجمه گوگل]پاهای او از زانو زدن سخت بود
3. Other people were kneeling, but she just sat.
[ترجمه ترگمان]بقیه مردم زانو زده بودند، اما او فقط نشسته بود
[ترجمه گوگل]دیگران زانو زده بودند، اما او فقط نشسته بود
[ترجمه گوگل]دیگران زانو زده بودند، اما او فقط نشسته بود
4. The painting depicts the three wise men kneeling in adoration of the baby Jesus.
[ترجمه ترگمان]نقاشی سه مرد خردمند را به تصویر می کشد که در پرستش مسیح به زانو درآمده بودند
[ترجمه گوگل]این نقاشی نشان دهنده سه مرد عاقل است که در پرستش عیسی مسیح زانو میزند
[ترجمه گوگل]این نقاشی نشان دهنده سه مرد عاقل است که در پرستش عیسی مسیح زانو میزند
5. My legs were numb from kneeling.
[ترجمه ترگمان]پاهایم کرخت شده بودند
[ترجمه گوگل]پاهایم از زانو زدن بی حس شد
[ترجمه گوگل]پاهایم از زانو زدن بی حس شد
6. He was kneeling on the floor pleading for mercy.
[ترجمه ترگمان]او روی زمین زانو زده بود و التماس می کرد
[ترجمه گوگل]او روی کف زانو زد و خواستار رحمت باشد
[ترجمه گوگل]او روی کف زانو زد و خواستار رحمت باشد
7. Inside the temple, worshippers were kneeling in supplication.
[ترجمه ترگمان]درون معبد، عبادت کنندگان در تضرع زانو زده بودند
[ترجمه گوگل]در داخل معبد، عبادت کنندگان تقاضای زانو زدن کردند
[ترجمه گوگل]در داخل معبد، عبادت کنندگان تقاضای زانو زدن کردند
8. I found her kneeling in prayer at the back of the church.
[ترجمه ترگمان]او را دیدم که در پشت کلیسا زانو زده بود
[ترجمه گوگل]من در نماز در پشت کلیسا بر زانو زدم
[ترجمه گوگل]من در نماز در پشت کلیسا بر زانو زدم
9. They rested on their oars, and Medea kneeling prayed to the hounds of Hades to come and destroy him.
[ترجمه ترگمان]به پارو بهای خود تکیه دادند و در حالی که زانو زده بودند به سوی سگ های دوزخ که نزدیک آمدن و نابود کردن او بودند زانو زده بودند
[ترجمه گوگل]آنها بر روی میله های خود استراحت دادند، و Medea به زانو زدن دعا کرد تا اسبهای هادس برای آمدن و نابود کردن او
[ترجمه گوگل]آنها بر روی میله های خود استراحت دادند، و Medea به زانو زدن دعا کرد تا اسبهای هادس برای آمدن و نابود کردن او
10. Amelia took several photos northward kneeling beside the chart table.
[ترجمه ترگمان]آملیا چند عکس از شمال گرفت و کنار میز جدول زانو زد
[ترجمه گوگل]آملیا چندین عکس را در کنار میز میز جدول زانو زد
[ترجمه گوگل]آملیا چندین عکس را در کنار میز میز جدول زانو زد
11. He was dead and Apollo kneeling beside him wept for him, dying so young, so beautiful.
[ترجمه ترگمان]او مرده بود و آپولو در کنار او زانو زده بود و برایش اشک می ریخت
[ترجمه گوگل]او مرده بود و آپولو در کنار او زانو زد و برای او گریه کرد، خیلی جوان و خیلی زیباست
[ترجمه گوگل]او مرده بود و آپولو در کنار او زانو زد و برای او گریه کرد، خیلی جوان و خیلی زیباست
12. Kneeling by the side of the terrarium, David suddenly heard voices down below in the kitchen.
[ترجمه ترگمان]همچنان که کنار the زانو زده بود، ناگهان صدای صداهایی از پایین در آشپزخانه به گوش رسید
[ترجمه گوگل]دیوید بطور ناگهانی صدای پایین را در آشپزخانه شنید
[ترجمه گوگل]دیوید بطور ناگهانی صدای پایین را در آشپزخانه شنید
13. Kneeling down on the dusty pavement, she made as if to tie her shoelaces.
[ترجمه ترگمان]زانو زد، گویی می خواست بند کفشش را ببندد
[ترجمه گوگل]زانو زدن بر روی روکش گرد و غبار، او ساخته شده است به نظر می رسد برای اتصال کت و شلوار او
[ترجمه گوگل]زانو زدن بر روی روکش گرد و غبار، او ساخته شده است به نظر می رسد برای اتصال کت و شلوار او
14. A priest was kneeling on a low velvety shelf, the only furniture in the stark room.
[ترجمه ترگمان]یک کشیش روی قفسه کوتاه مخمل پوش زانو زده بود، تنها مبل ها در اتاق استارک
[ترجمه گوگل]یک کشیش بر روی یک قفسه سرسبز کم، تنها مبلمان در اتاق شلوغ، زانو زد
[ترجمه گوگل]یک کشیش بر روی یک قفسه سرسبز کم، تنها مبلمان در اتاق شلوغ، زانو زد
15. She was kneeling on a kitchen chair, her long hair trailing in the margarine, when she heard the steps.
[ترجمه ترگمان]او روی یک صندلی آشپزخانه زانو زده بود و موهای بلندش در کره مارگارین فرورفته بود، وقتی صدای پایی را شنید
[ترجمه گوگل]او روی صندلی آشپزخانه زانو زده بود، موهای بلندش در مارگارین، وقتی که مراحل را شنید
[ترجمه گوگل]او روی صندلی آشپزخانه زانو زده بود، موهای بلندش در مارگارین، وقتی که مراحل را شنید
پیشنهاد کاربران
Knee یعنی زانو
Kneel هم یعنی زانو زدن و گاهی زانو
مثلا kneel down یعنی زانو بزن
Kneeling یعنی زانو زدن و تو بحث دینی اسلام رکعت معنا میده. مثلا :
??? How many kneeling do you make at dawn prayer : حین نماز صبح چندبار رکعت را به جا میاری ؟؟ منظور اینه نماز صبح چند رکعته
Now he' saying that at dawn, it's five kneelings.
Its not correct
Its only 2
Kneel هم یعنی زانو زدن و گاهی زانو
مثلا kneel down یعنی زانو بزن
Kneeling یعنی زانو زدن و تو بحث دینی اسلام رکعت معنا میده. مثلا :
??? How many kneeling do you make at dawn prayer : حین نماز صبح چندبار رکعت را به جا میاری ؟؟ منظور اینه نماز صبح چند رکعته
Now he' saying that at dawn, it's five kneelings.
Its not correct
Its only 2
کلمات دیگر: