یک آشام یا شراب نوشیدن جرعه زدن
جرعه نوشیدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
جرعه نوشیدن. [ ج ُ ع َ / ع ِ دَ ] ( مص مرکب ) یک آشام یا شراب نوشیدن. جرعه زدن :
شاه اگر جرعه رندان نه بحرمت نوشد
التفاتش بمی صاف و مروق نکنیم.
شاه اگر جرعه رندان نه بحرمت نوشد
التفاتش بمی صاف و مروق نکنیم.
حافظ ( از ارمغان آصفی ).
رجوع به جرعه زدن شود.کلمات دیگر: