کلمه جو
صفحه اصلی

somberness

انگلیسی به فارسی

خرابکاری


انگلیسی به انگلیسی

• gloominess, darkness; dullness; sadness, glumness

جملات نمونه

1. Gray evokes somberness, authority, practicality and a corporate mentality.
[ترجمه ترگمان]\"گری\" قدرت، قدرت، عملی بودن و ذهنیت سازمانی را تحریک می کند
[ترجمه گوگل]خاکستری ناخوشایند، قدرت، کاربردی و ذهنی شرکتی را به دنبال دارد

2. Severe and serious, the githzerai tend toward somberness both in dress and personality.
[ترجمه ترگمان]شدید و جدی، the تمایل دارند که هم لباس و هم در لباس داشته باشند
[ترجمه گوگل]جدی و جدی، githzerai تمایل به سقوط در لباس و شخصیت

3. The artist's sensitivity and warm - heartedness, along with her wisdom and somberness out and touch audiences.
[ترجمه ترگمان]حساسیت هنرمند و خلوص نیت، همراه با خرد کردن و somberness کردن و لمس کردن تماشاگران
[ترجمه گوگل]حساسیت هنرمند و قلب گرم، همراه با خرد و خرد شدن او و تماشای مخاطبان

4. Lancer looked lean and limber in tight-fitting trousers and a sleeveless shirt, but Scott noted dark circles under the singer's dyes and a somberness beneath the cheeriness of the moment.
[ترجمه ترگمان]Lancer از شلوار چسبان و یک پیراهن بی آستین پوشیده بود، اما اسکات به حلقه های تیره زیر رنگ ها و a زیر the لحظه اشاره کرد
[ترجمه گوگل]لاکنر در شلوارهای تنگ و پیراهن بدون آستین بیحرکت و بیحوصل بود، اما اسکات دایره های تاریک را زیر رنگ های خواننده و سمبلیک زیر شادابی لحظه ای گذاشت

5. Dark is the color of mystery, loneliness, darkness, pressure, somberness.
[ترجمه ترگمان]تاریکی، رنگ رمز، تنهایی، تاریکی، فشار، غرق در اندوه است
[ترجمه گوگل]تاریک رنگ رمز و راز، تنهایی، تاریکی، فشار، غم انگیز است

6. Largely absent were his smiles and buoyant demeanor, replaced by somberness and an acknowledgment that his policies may have alienated some Americans.
[ترجمه ترگمان]تا حد زیادی، لبخند و رفتار شاد او بود که با somberness جایگزین شد و اذعان کرد که سیاست های او ممکن است برخی آمریکایی ها را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]به شدت غلط لبخند و رفتارهای پر سر و صدای او بود، جای تعجب و تصدیق داشت که سیاست هایش ممکن است بعضی از آمریکایی ها را بی میل کند

7. Sunshine in the broad light lights up everything on the earth. This is unsympathetic because there is no somberness perplexing people, thus burying no seeds for them to bear a hope or dream.
[ترجمه ترگمان]تابش نور خورشید همه چیز روی زمین را روشن می کند این هیچ unsympathetic نیست، چون هیچ یک از مردم perplexing وجود ندارد، بنابراین هیچ گونه دانه برای آن ها دفن نمی کنند تا یک امید یا رویا را تحمل کنند
[ترجمه گوگل]آفتاب در نور وسیع همه چیز روی زمین را روشن می کند این امر ناخوشایند است، زیرا مردم دردناک نیستند، و به این ترتیب هیچ دانه ای برای آنها نیاورده و امید و آرزو ندارند

8. Yes, it is near, a day of darkness and of gloom, a day of clouds and somberness !
[ترجمه ترگمان]بله، نزدیک است، یک روز تاریکی و تاریکی، یک روز ابری و غرق در اندوه است!
[ترجمه گوگل]بله، نزدیک است، یک روز تاریکی و غم و اندوه، یک روز از ابرها و غم و اندوه!

9. The artist's sensitivity and warm- heartedness, along with her wisdom and somberness, reach out and touch audiences.
[ترجمه ترگمان]حساسیت هنرمند و heartedness، همراه با خرد و somberness، به مخاطبین خود دست پیدا کرده و دست به دست هم می دهند
[ترجمه گوگل]حساسیت هنرمند و دلربا، همراه با عقل و خرد او، مخاطبان را لمس می کنند


کلمات دیگر: