کلمه جو
صفحه اصلی

solicitously

انگلیسی به فارسی

با احترام


انگلیسی به انگلیسی

• anxiously, with concern; thoughtfully; eagerly, earnestly; with great care, attentively

جملات نمونه

1. He always enquires most solicitously about your health.
[ترجمه ترگمان]او همیشه از سلامتی شما خیلی نگرانم می کند
[ترجمه گوگل]او همیشه با احتیاط در مورد سلامتی شما سوال می کند

2. He solicitously helped her back into the chair.
[ترجمه ترگمان]او با دلواپسی به او کمک کرد که به پشتی صندلی برگردد
[ترجمه گوگل]او به شدت به او کمک کرد تا به صندلی بازگردد

3. He took her hand in greeting and asked solicitously how everything was.
[ترجمه ترگمان]دستش را به سوی او دراز کرد و با دلواپسی پرسید که همه چیز چگونه است
[ترجمه گوگل]او دستان خود را در سلام و احوال پرسیده بود و از همه چیز خواسته بود

4. 'Are you cold?' he asked solicitously.
[ترجمه ترگمان]سردت نیست؟ با دلواپسی پرسید:
[ترجمه گوگل]'سردته؟' او پرسید: با احتیاط

5. Hadfield goes catatonic with terror, and is solicitously carried off to re-education in the jungle.
[ترجمه ترگمان]Hadfield با وحشت همراه می شود و با توجه و علاقه به آموزش مجدد در جنگل ادامه می دهد
[ترجمه گوگل]هادفیلد با ترس و وحشت به سیطره زمین میپردازد و از نظر قانونی به آموزش مجدد در جنگل منتهی میشود

6. Sue looked solicitously out the window.
[ترجمه ترگمان]سو با دلواپسی از پنجره بیرون را نگاه کرد
[ترجمه گوگل]سو از پنجره بیرون نگاه کرد

7. Sue look solicitously out of the window.
[ترجمه ترگمان]سو با دلواپسی از پنجره بیرون را نگاه می کند
[ترجمه گوگل]بیرون از پنجره نگاه کنید

8. Don't you feel well? his mother asked solicitously.
[ترجمه ترگمان]حالت خوب نیست؟ مادرش با دلواپسی پرسید:
[ترجمه گوگل]احساس خوبی ندارید؟ مادرش از علاقه مندی پرسید

9. They didn't chase my assailants but helped me to my feet, solicitously enquiring after my health.
[ترجمه ترگمان]آن ها مهاجم من را تعقیب نکردند، اما به من کمک کردند تا پایم را روی پاهایم بگذارم و با دلواپسی به دنبال سلامتی خودم بگردم
[ترجمه گوگل]آنها مهاجمین را تعقیب نمیکردند، اما به من کمک کردند تا به من کمک کنند

10. At meals and prayers she sat slightly behind his left shoulder fanning him solicitously and always looking at him.
[ترجمه ترگمان]سر میز غذا و دعا، اندکی پشت شانه چپش نشسته بود و با دلواپسی او را باد می زد و همیشه به او نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]در وعده های غذایی و نشستن او کمی پشت شانه چپ خود را نشسته و با اندوه خوابیده و همیشه به او نگاه می کند

11. To their surprise Hung - chien merely asked Jou - chia solicitously, " Can the wine stains be washed out?
[ترجمه ترگمان]در کمال تعجب هانگ (chien)مشتاقانه از \"jou -\" (chia -)پرسید: \"آیا لکه های شراب را می توان شست؟\"
[ترجمه گوگل]به تعجب آنها آویزان - chien صرفا از Jou - chia به درخواست علاقه مند، 'آیا می توانید از شراب شراب تمیز شود؟


کلمات دیگر: