solidness
solidness
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• state or quality of being solid, hardness; steadiness, stability, firmness
جملات نمونه
1. There is an unrelenting solidness for a split second, and then a massive surge as the chub plunges for the roots.
[ترجمه ترگمان]برای کسری از ثانیه یک فشار بی امان وجود دارد و پس از آن موج عظیمی به عنوان the chub برای ریشه ها وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک ثبات بیقراری برای یک ثانیه تقسیم شده است، و پس از آن یک افزایش عظیم به عنوان چوبه برای ریشه می افتد
[ترجمه گوگل]یک ثبات بیقراری برای یک ثانیه تقسیم شده است، و پس از آن یک افزایش عظیم به عنوان چوبه برای ریشه می افتد
2. They shared the same solidness, that same truculence, above all, the same dislike.
[ترجمه ترگمان]آن ها همان solidness را به اشتراک گذاشتند که از همه مهم تر، همان نفرت را داشت
[ترجمه گوگل]آنها همان سختی را به اشتراک گذاشتند، همان تروکولانس، بالاتر از همه، همان دوست نداشتن
[ترجمه گوگل]آنها همان سختی را به اشتراک گذاشتند، همان تروکولانس، بالاتر از همه، همان دوست نداشتن
3. The solidness of her faith gave her enduring hope.
[ترجمه ترگمان]امیدهای او امید enduring به او بخشیده بود
[ترجمه گوگل]استحکام ایمان او به امید پایدار او کمک کرد
[ترجمه گوگل]استحکام ایمان او به امید پایدار او کمک کرد
4. Self - esteem is a solidness at the core of your being.
[ترجمه ترگمان]اعتماد به نفس یک solidness در مرکز هستی است
[ترجمه گوگل]عزت نفس در هستی موجودیت شما یکسان است
[ترجمه گوگل]عزت نفس در هستی موجودیت شما یکسان است
5. The dancing figure expresses the solidness and the silence of the stone with rhymes.
[ترجمه ترگمان]اندام رقص، solidness و سکوت سنگ را با قافیه بیان می کند
[ترجمه گوگل]رقص رقص بیان solidness و سکوت سنگ با قافیه است
[ترجمه گوگل]رقص رقص بیان solidness و سکوت سنگ با قافیه است
6. We only need calmness, solidness and order.
[ترجمه ترگمان]ما فقط به آرامش و نظم نیاز داریم
[ترجمه گوگل]ما فقط به آرامش، سختی و نظم نیاز داریم
[ترجمه گوگل]ما فقط به آرامش، سختی و نظم نیاز داریم
7. On the other hand, no matter how solidness of the protection is, we cannot guarantee the network is "absolutely security".
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، مهم نیست که چه مقدار از حفاظت وجود دارد، ما نمی توانیم تضمین کنیم که شبکه \"کاملا امنیت\" است
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، مهم نیست که چقدر سختافزار حفاظت شده است، ما نمیتوانیم تضمین کنیم که شبکه کاملا امنیت است
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، مهم نیست که چقدر سختافزار حفاظت شده است، ما نمیتوانیم تضمین کنیم که شبکه کاملا امنیت است
8. The solidness that this world's foundation seems to have is found in this.
[ترجمه ترگمان]The که این بنیاد دنیا به نظر می رسد در این زمینه یافت می شود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد جامدیتی که پایه این دنیای جهان در آن وجود دارد، در این مورد یافت می شود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد جامدیتی که پایه این دنیای جهان در آن وجود دارد، در این مورد یافت می شود
9. A certain degree of stem solidness results in damaged and desiccated eggs and impaired larval movements.
[ترجمه ترگمان]میزان مشخصی از solidness ریشه در تخم های آسیب دیده و خشکیده و حرکات لاروی وارد می کند
[ترجمه گوگل]مقدار مشخصی از جامدیت ساقه منجر به تخریب و تخمیر تخم مرغ و نقص حرکات لاروی می شود
[ترجمه گوگل]مقدار مشخصی از جامدیت ساقه منجر به تخریب و تخمیر تخم مرغ و نقص حرکات لاروی می شود
10. Therefore, simplicity in form, solidness in appearance, naturalness in style characterize the porcelain products from official kilns of Song Dynasty.
[ترجمه ترگمان]از این رو، سادگی به شکل ظاهری، به ظاهر، به ظاهر طبیعی، محصولات چینی را از کوره های رسمی سلسله سانگ متمایز می کند
[ترجمه گوگل]بنابراین، سادگی در قالب، جامدگی ظاهری، طبیعی بودن به سبک محصولات کالاهای چینی را از کوره های رسمی سلسله سند مشخص می کند
[ترجمه گوگل]بنابراین، سادگی در قالب، جامدگی ظاهری، طبیعی بودن به سبک محصولات کالاهای چینی را از کوره های رسمی سلسله سند مشخص می کند
11. The invention relates to a multi-edge solidness alloy drill, which belongs to the technical field of metal processing tool.
[ترجمه ترگمان]این اختراع به یک مته آلیاژی چند لبه مربوط است که به میدان فنی ابزار پردازش فلزی تعلق دارد
[ترجمه گوگل]این اختراع به یک مته آلیاژ سختی چند لبه مربوط می شود که متعلق به حوزه فنی ابزار پردازش فلز است
[ترجمه گوگل]این اختراع به یک مته آلیاژ سختی چند لبه مربوط می شود که متعلق به حوزه فنی ابزار پردازش فلز است
12. Part of the power of cad is how the powerful graphics capabilities can give a friendly solidness to engineering drawings.
[ترجمه ترگمان]بخشی از قدرت CAD این است که چگونه قابلیت های گرافیکی قدرتمند می توانند به طراحی های مهندسی کمک کنند
[ترجمه گوگل]بخشی از قدرت CAD این است که چگونه توانایی های گرافیکی قدرتمند می توانند یک طراحی سازگار با طراحی های مهندسی داشته باشند
[ترجمه گوگل]بخشی از قدرت CAD این است که چگونه توانایی های گرافیکی قدرتمند می توانند یک طراحی سازگار با طراحی های مهندسی داشته باشند
13. For various arts plastiques, sculpture distinguishes itself from other ones with its validity and solidness .
[ترجمه ترگمان]مجسمه سازی برای هنرها و مجسمه سازی مختلف خود را با اعتبار و اعتبار آن متمایز می کند
[ترجمه گوگل]برای صنایع مختلف هنر، مجسمه سازی خود را از دیگران متمایز با اعتبار و جامعیت آن است
[ترجمه گوگل]برای صنایع مختلف هنر، مجسمه سازی خود را از دیگران متمایز با اعتبار و جامعیت آن است
14. This routine is dynamic but static, ups and downs, with Qi and strength, solidness and softness, it feels agile but vigorous.
[ترجمه ترگمان]این روتین پویا، اما ایستا، فراز و نشیب های، با چی و استحکام، نرمی و نرمی است، اما چابک اما قوی است
[ترجمه گوگل]این رویه پویا است، اما استاتیک، پیشرفت و سقوط، با چی و قدرت، solidness و نرمی، احساس می کند چابک اما قوی است
[ترجمه گوگل]این رویه پویا است، اما استاتیک، پیشرفت و سقوط، با چی و قدرت، solidness و نرمی، احساس می کند چابک اما قوی است
کلمات دیگر: