گرفتگی خورشید
solar eclipse
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: an eclipse of the sun, when, at a particular observation point, light from the sun is blocked by the interposition of the moon.
• when the moon is located precisely between the sun and the earth, eclipse of the sun
جملات نمونه
1. A total solar eclipse is due to take place some time tomorrow.
[ترجمه ترگمان]در کل خورشید گرفتگی کلی قرار است فردا رخ دهد
[ترجمه گوگل]یک تجمع خورشیدی به طور کامل در آینده اتفاق میافتد
[ترجمه گوگل]یک تجمع خورشیدی به طور کامل در آینده اتفاق میافتد
2. Twenty-one shots of the solar eclipse hang beside a woman bending over in the bath.
[ترجمه ترگمان]بیست و یک عکس از خورشید گرفتگی در کنار یک زن که در وان خم شده باشد آویزان است
[ترجمه گوگل]بیست و یک عکس از خورشید گرفتگی در کنار یک زن خم شده در حمام
[ترجمه گوگل]بیست و یک عکس از خورشید گرفتگی در کنار یک زن خم شده در حمام
3. This is a total solar eclipse.
[ترجمه ترگمان]این یک کسوف کامل است
[ترجمه گوگل]این خورشید کامل است
[ترجمه گوگل]این خورشید کامل است
4. But when you have a solar eclipse in your sign at Christmas, things are going a bit too far.
[ترجمه ترگمان]اما وقتی خورشید گرفتگی را در تابلوی تو در کریسمس داری، اوضاع خیلی دور است
[ترجمه گوگل]اما زمانی که شما در کریسمس یک نشانه خورشید گرفتگی دارید، چیزها کمی بیش از حد می روند
[ترجمه گوگل]اما زمانی که شما در کریسمس یک نشانه خورشید گرفتگی دارید، چیزها کمی بیش از حد می روند
5. As the day of the solar eclipse approached, Ellie received many invitations from well meaning friends.
[ترجمه ترگمان]با نزدیک شدن خورشید گرفتگی، Ellie دعوت زیادی از دوستان به خوبی دریافت کرد
[ترجمه گوگل]همانطور که روز خورشیدگرفتگی نزدیک شد، الی دعوت های بسیاری از دوستان خوب به دست آورد
[ترجمه گوگل]همانطور که روز خورشیدگرفتگی نزدیک شد، الی دعوت های بسیاری از دوستان خوب به دست آورد
6. To catch the total solar eclipse on land, you have to be in just the right spot in India, Nepal, Bhutan, Bangladesh, China, or the Japanese islands off the coast of southern Japan.
[ترجمه ترگمان]برای رسیدن به کسوف کامل بر روی زمین، باید در نقطه مناسب در هند، نپال، بوتان، بنگلادش، چین و یا جزایر ژاپن در ساحل جنوب ژاپن باشید
[ترجمه گوگل]برای گرفتن کل خورشید گرفتگی در زمین، شما باید فقط در نقطه ای مناسب در هند، نپال، بوتان، بنگلادش، چین، یا جزایر ژاپن در ساحل جنوبی ژاپن باشید
[ترجمه گوگل]برای گرفتن کل خورشید گرفتگی در زمین، شما باید فقط در نقطه ای مناسب در هند، نپال، بوتان، بنگلادش، چین، یا جزایر ژاپن در ساحل جنوبی ژاپن باشید
7. Saudi residents watch a solar eclipse in Jeddah January 20
[ترجمه ترگمان]ساکنان عربستان سعودی در روز ۲۰ ژانویه در حال تماشای یک کسوف در جده هستند
[ترجمه گوگل]ساکنان سعودی 20 ژانویه در جده تماشا می کنند
[ترجمه گوگل]ساکنان سعودی 20 ژانویه در جده تماشا می کنند
8. The eclipses include: total solar eclipse, the partial eclipse and annular eclipse.
[ترجمه ترگمان]کسوف شامل: کل کسوف کامل، کسوف جزیی و کسوف حلقوی
[ترجمه گوگل]گرفتگی شامل کل خورشید گرفتگی، گرفتگی جزئی و گرفتگی حلقوی است
[ترجمه گوگل]گرفتگی شامل کل خورشید گرفتگی، گرفتگی جزئی و گرفتگی حلقوی است
9. Total solar eclipse, the darkness outside the sun is the light silver-white, like the hat in the sun like a deduction, so called the corona .
[ترجمه ترگمان]کسوف کامل خورشید، تاریکی بیرون خورشید، نور نقره ای - سفیدی است، مثل کلاهی که زیر نور خورشید باشد، بنابراین هاله نور خورشید را فرا می خواند
[ترجمه گوگل]مجموع خورشید خورشید، تاریکی در خارج از خورشید، نور نقره ای سفید است، مانند کلاه در خورشید مانند کسر، به همین ترتیب قرمز
[ترجمه گوگل]مجموع خورشید خورشید، تاریکی در خارج از خورشید، نور نقره ای سفید است، مانند کلاه در خورشید مانند کسر، به همین ترتیب قرمز
10. Another partial solar eclipse will be visible from the Philippines in July.
[ترجمه ترگمان]دیگر کسوف جزیی دیگر از فیلیپین در ماه جولای دیده خواهد شد
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از گرفتگی های جزئی خورشیدی از ماه فوریه در فیلیپین قابل مشاهده است
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از گرفتگی های جزئی خورشیدی از ماه فوریه در فیلیپین قابل مشاهده است
11. Jim calculates a solar eclipse easily because he is an astronomer.
[ترجمه ترگمان]جیم به راحتی یک کسوف را محاسبه می کند چون او یک ستاره شناس است
[ترجمه گوگل]جیم یک زلزله خورشیدی را به آسانی محاسبه می کند، زیرا او ستاره شناس است
[ترجمه گوگل]جیم یک زلزله خورشیدی را به آسانی محاسبه می کند، زیرا او ستاره شناس است
12. Ri Quansi main solar eclipse, the partial eclipse and three on the Environment and Food.
[ترجمه ترگمان]Ri Quansi اصلی خورشید، کسوف جزیی و سه بر روی محیط زیست و غذا است
[ترجمه گوگل]گرفتگی اصلی خورشیدی ری کوانسی، گرفتگی جزئی و سه در محیط و غذا
[ترجمه گوگل]گرفتگی اصلی خورشیدی ری کوانسی، گرفتگی جزئی و سه در محیط و غذا
13. The beginning of a solar eclipse is shown on a hand in Amman January 20
[ترجمه ترگمان]آغاز یک کسوف در یک دست در عمان در ۲۰ ژانویه دیده می شود
[ترجمه گوگل]آغاز یک خورشیدگرفتگی در 20 ژانویه در یک دست در عمان نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]آغاز یک خورشیدگرفتگی در 20 ژانویه در یک دست در عمان نشان داده شده است
14. The time when a solar eclipse will occur can be calculated.
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک کسوف رخ می دهد را می توان محاسبه کرد
[ترجمه گوگل]زمانی که یک رخداد خورشیدی رخ می دهد محاسبه می شود
[ترجمه گوگل]زمانی که یک رخداد خورشیدی رخ می دهد محاسبه می شود
پیشنهاد کاربران
کسوف
خورشید گرفتگی
solar eclipse ( نجوم )
واژه مصوب: کسوف
تعریف: پنهان شدن خورشید در پشت ماه وقتی که ماه بین زمین و خورشید باشد و سایۀ ماه بر زمین بیفتد؛ این پدیده به صورت جزئی و کلی و حلقوی رخ میدهد|||متـ . خورگرفت، خورشیدگرفتگی
واژه مصوب: کسوف
تعریف: پنهان شدن خورشید در پشت ماه وقتی که ماه بین زمین و خورشید باشد و سایۀ ماه بر زمین بیفتد؛ این پدیده به صورت جزئی و کلی و حلقوی رخ میدهد|||متـ . خورگرفت، خورشیدگرفتگی
کلمات دیگر: