مبلغ جایزه، پول برده شده (در بخت آزمایی و غیره)، پولی که از فروش غنیمت دریایی بدست می اید
prize money
مبلغ جایزه، پول برده شده (در بخت آزمایی و غیره)، پولی که از فروش غنیمت دریایی بدست می اید
انگلیسی به فارسی
مبلغ جایزه، پول برده شده (در بخت آزمایی و غیره)
سود حاصله از تصاحب کشتی دشمن و محتویات آن
انگلیسی به انگلیسی
• money won or given as a prize; money obtained through the sale of plunder
مترادف و متضاد
winnable money
Synonyms: cash prize, door prize, jackpot, reward
جملات نمونه
1. The prize money saved her from having to find a job.
[ترجمه ترگمان]این جایزه باعث شد که او شغل پیدا کند
[ترجمه گوگل]پول جایزه او را از نیاز به پیدا کردن شغل نجات داد
[ترجمه گوگل]پول جایزه او را از نیاز به پیدا کردن شغل نجات داد
2. I won £400 in prize money.
[ترجمه ترگمان]من در جایزه ۴۰۰ یورو برنده شدم
[ترجمه گوگل]من 400 پوند در جایزه به دست آوردم
[ترجمه گوگل]من 400 پوند در جایزه به دست آوردم
3. They shared the prize money with a friend of theirs .
[ترجمه ترگمان]آن ها جایزه نقدی را با یکی از دوستان خود تقسیم کردند
[ترجمه گوگل]آنها پول یک جایزه را با یکی از دوستانشان به اشتراک گذاشتند
[ترجمه گوگل]آنها پول یک جایزه را با یکی از دوستانشان به اشتراک گذاشتند
4. The prize money for literary competitions can be as high as £40 000.
[ترجمه ترگمان]جایزه نقدی برای رقابت های ادبی می تواند به اندازه ۴۰ هزار پوند باشد
[ترجمه گوگل]جایزه پول برای مسابقات ادبی می تواند تا 40 هزار پوند باشد
[ترجمه گوگل]جایزه پول برای مسابقات ادبی می تواند تا 40 هزار پوند باشد
5. An anonymous benefactor stepped in to provide the prize money.
[ترجمه ترگمان]یک ولی نعمت ناشناس وارد شد تا پول جایزه را تامین کند
[ترجمه گوگل]یک خیرخواه ناشناس برای تأمین پول جایزه را آغاز کرد
[ترجمه گوگل]یک خیرخواه ناشناس برای تأمین پول جایزه را آغاز کرد
6. Half the prize money he spent, and the rest was laid aside for a rainy day.
[ترجمه ترگمان]نصف پول جایزه را خرج کرد و بقیه هم برای روز مبادا کنار گذاشته شدند
[ترجمه گوگل]نصف پول جایزه ای که او صرف کرد، و بقیه برای روز بارانی کنار گذاشته شد
[ترجمه گوگل]نصف پول جایزه ای که او صرف کرد، و بقیه برای روز بارانی کنار گذاشته شد
7. They sensibly invested their prize money rather than spending it.
[ترجمه ترگمان]آن ها به جای خرج کردن پول، پول جایزه خود را سرمایه گذاری کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها به جای صرف آن، پول خود را به طور معقولانه سرمایه گذاری کردند
[ترجمه گوگل]آنها به جای صرف آن، پول خود را به طور معقولانه سرمایه گذاری کردند
8. John and Liz shared the prize money between them John used his half to buy a word processor.
[ترجمه ترگمان]جان و لیز پولی را که جان از نیمی از آن ها برای خرید یک پردازشگر کلمه استفاده می کرد به اشتراک گذاشتند
[ترجمه گوگل]جان و لیز پول جایزه بین آنها را به اشتراک گذاشت جان جان نیمه خود را برای خرید یک پردازشگر کلمه استفاده کرد
[ترجمه گوگل]جان و لیز پول جایزه بین آنها را به اشتراک گذاشت جان جان نیمه خود را برای خرید یک پردازشگر کلمه استفاده کرد
9. With prize money declining, he laments that most of the time jump jockeys risk their necks for £150.
[ترجمه ترگمان]وی با کاهش پول جایزه، اظهار تاسف کرد که اغلب این سوارکاران به خاطر ۱۵۰ پوند به قیمت ۱۵۰ پوند در معرض خطر قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]با افتادن پول جایزه، او متاسف است که اکثر اوقات jockeys پرش به گردن خود را برای 150 پوند
[ترجمه گوگل]با افتادن پول جایزه، او متاسف است که اکثر اوقات jockeys پرش به گردن خود را برای 150 پوند
10. Premier event with over £000 in prize money plus pools and trophies worth an extra £000.
[ترجمه ترگمان]این رویداد با بیش از ۲۰۰،۰۰۰ پوند در جایزه نقدی به همراه استخرها و trophies به ارزش ۱۰۰۰۰ پوند بود
[ترجمه گوگل]رویداد برتر با بیش از � 000،000 در جایزه پول به همراه استخر ها و غنائم به ارزش � 000 اضافی
[ترجمه گوگل]رویداد برتر با بیش از � 000،000 در جایزه پول به همراه استخر ها و غنائم به ارزش � 000 اضافی
11. George, 50, had to pay £10 from his prize money at the annual leek show at Northallerton, North Yorks.
[ترجمه ترگمان]جورج ۵۰ ساله مجبور بود ۱۰ پوند از جایزه خود در نمایشگاه سالانه leek در Northallerton شمالی بپردازد
[ترجمه گوگل]جورج، 50 ساله، مجبور به پرداخت 10 پوند از پول جایزه خود در نمایش لکس سالانه در Northallerton، North Yorks شد
[ترجمه گوگل]جورج، 50 ساله، مجبور به پرداخت 10 پوند از پول جایزه خود در نمایش لکس سالانه در Northallerton، North Yorks شد
12. The £000 prize money had to be spent on travel.
[ترجمه ترگمان]مبلغ ۵۰۰۰ پوندی این جایزه باید صرف سفر شود
[ترجمه گوگل]مبلغ پانزده هزار پوندی باید برای سفر صرف شود
[ترجمه گوگل]مبلغ پانزده هزار پوندی باید برای سفر صرف شود
13. And what will you do with the prize money, Professor?
[ترجمه ترگمان]پروفسور، شما با پول جایزه چه کار خواهید کرد؟
[ترجمه گوگل]و شما با پول جایزه، استاد چه کار میکنید؟
[ترجمه گوگل]و شما با پول جایزه، استاد چه کار میکنید؟
14. Her surviving crew members, rich with prize money, are unprepared, perhaps, for what lies ahead -- peace.
[ترجمه ترگمان]اعضای باقیمانده او، ثروتمند با پول جایزه، آماده نیستند، شاید برای آنچه در پیش است - - صلح
[ترجمه گوگل]اعضای خدمه باقی مانده خود، که دارای پول جایزه هستند، شاید برای آنچه پیش می آید، صلح نداشته باشند
[ترجمه گوگل]اعضای خدمه باقی مانده خود، که دارای پول جایزه هستند، شاید برای آنچه پیش می آید، صلح نداشته باشند
کلمات دیگر: