کلمه جو
صفحه اصلی

timekeeper


معنی : گاهنگهدار، کارمند ثبت اوقات، وقتنگهدار
معانی دیگر : رجوع شود به: timepiece، (در مسابقات) وقت نگهدار

انگلیسی به فارسی

کارمند ثبت اوقات، وقت نگهدار، گاه نگه دار


زمان نگهدارنده، گاهنگهدار، کارمند ثبت اوقات، وقتنگهدار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: timekeeping (n.)
(1) تعریف: an official in an athletic contest who regulates, keeps track of, or records the time for an event or each section of a game.

(2) تعریف: a watch or clock; timepiece.
مشابه: clock

(3) تعریف: an employee who keeps the records of hours worked by other employees.

• one who keeps time in sports game; employee attendance list; one who keeps time
a timekeeper is a person or an instrument that records or keeps time.
if you say that someone is a good timekeeper, or a poor timekeeper, you are saying how good or bad they are at arriving at work at the correct time.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] وقتپای
[فوتبال] وقت نگهدار
[نساجی] وقت نگهدار - زمان سنج

مترادف و متضاد

گاهنگهدار (اسم)
timekeeper

کارمند ثبت اوقات (اسم)
timekeeper

وقت نگهدار (اسم)
timekeeper

جملات نمونه

1. Officials include a referee, judges and a timekeeper.
[ترجمه ترگمان]مقامات شامل یک داور، قاضی و متصدی حضور و غیاب هستند
[ترجمه گوگل]مقامات شامل داور، قضات و زمان نگهدارنده هستند

2. The factory timekeeper keeps account of the hours of work done.
[ترجمه ترگمان]متصدی حضور و غیاب، ساعات کار انجام شده را به حساب می آورد
[ترجمه گوگل]زمان نگهدارنده کارخانه ساعت کار انجام می شود

3. This clock is a good timekeeper.
[ترجمه ترگمان]این ساعت حضور و غیاب خوبی است
[ترجمه گوگل]این ساعت یک زمانبندی خوب است

4. She presided over the present-opening like an officious timekeeper.
[ترجمه ترگمان]او در حال باز کردن متصدی حضور و حضور در حضور حضور داشت
[ترجمه گوگل]او رئیس فعلی افتتاح کرد، مثل زمانبندی رسمی

5. This timekeeper, now known as H- has all the internal complexity of H-4 but assumes an austere outward appearance.
[ترجمه ترگمان]این حضور و غیاب، که حالا به H - ۴ مشهور است، همه پیچیدگی داخلی H - ۴ را دارد، اما ظاهر ظاهری جدی دارد
[ترجمه گوگل]این نگهدارنده زمان، که در حال حاضر به عنوان H شناخته می شود، دارای پیچیدگی داخلی H-4 است اما ظاهری بی نظیر را به نمایش می گذارد

6. Jurgen appointed himself as race referee and official timekeeper.
[ترجمه ترگمان](یورگن himself)نیز به عنوان داور مسابقه انتخاب شد و متصدی حضور و غیاب
[ترجمه گوگل]جورجن خود را به عنوان داور مسابقه و نگهدارنده رسمی منصوب کرد

7. A Careful Timekeeper A clockmaker has a shop in a busy town.
[ترجمه ترگمان]مراقب باش \"ای timekeeper\" یه مغازه تو یه شهر شلوغ داره
[ترجمه گوگل]Timekeeper Careful ساعت ساز یک مغازه در یک شهر پر مشغله دارد

8. I'm the timekeeper for the town.
[ترجمه ترگمان]من the برای شهر هستم
[ترجمه گوگل]من نگهبان شهر هستم

9. She is going to be a timekeeper at the track meet.
[ترجمه ترگمان]قرار است متصدی حضور و غیاب در محل ملاقات باشد
[ترجمه گوگل]او قصد دارد یک ساعت نگهبان در مسیر ملاقات کند

10. The watch is an excellent timekeeper.
[ترجمه ترگمان]ساعت حضور و غیاب خوبی است
[ترجمه گوگل]این ساعت یک زمانبندی عالی است

11. The new record-holder for the most precise timekeeper could tick off the 7-billion-year age of the universe to within 4 seconds.
[ترجمه ترگمان]رکورد جدید برای متصدی حضور و غیاب می تواند در عرض ۴ ثانیه، سن ۷ میلیارد ساله جهان را تیک بزند
[ترجمه گوگل]رکورد جدید برای دقیق ترین زمان نگهدارنده می تواند سن انسانی 7 میلیارد ساله را به مدت 4 ثانیه خنثی کند

12. Everybody looks agape, also forget even timekeeper press stopwatch.
[ترجمه ترگمان]هر کس agape به نظر می رسد، همچنین ساعت stopwatch را نیز فراموش می کند
[ترجمه گوگل]همه به نظر agape، حتی کرونومتر مطبوعات زمان سنج را فراموش کرده ام

13. This clock a good timekeeper.
[ترجمه ترگمان]این ساعت حضور و غیاب خوبی است
[ترجمه گوگل]این ساعت یک زمانبندی خوب است

14. What does this timekeeper do?
[ترجمه ترگمان]این timekeeper چه کاری انجام می دهد؟
[ترجمه گوگل]این زمان نگهدار چه کار می کند؟

پیشنهاد کاربران

ثبت کننده زمان

زمان سنج

وقت شناس


کلمات دیگر: