1. rubber band
بند کشی
2. rubber band
نوار کش
3. rubber gloves
دستکش لاستیکی
4. rubber has more resilience than wood
کشسانی لاستیک از چوب بیشتر است.
5. rubber is elastic
لاستیک کشسان است.
6. rubber is resilient
لاستیک کشسان است.
7. rubber rings for sealing pickle jars
واشرهای حلقوی از لاستیک برای کیپ کردن شیشه های ترشی
8. rubber scrap
خرده لاستیک
9. rubber stamp
مهر لاستیکی
10. rubber stretches easily
لاستیک به آسانی کش می آید.
11. rubber that has lost its tone
لاستیک که کش پذیری خود را از دست داده است
12. a rubber plantation
درختستان کائوچو
13. chemical rubber
لاستیک مصنوعی
14. old rubber band loses its stretch
نوار کش کهنه کشسانی خود را از دست می دهد.
15. synthetic rubber
لاستیک مصنوعی
16. peel rubber (or tires)
(امریکا - خودمانی) اتومبیل را به سرعت به حرکت در آوردن
17. a live rubber ball
گوی لاستیکی جهمند
18. the old rubber tape has lost its spring
نوار کش کهنه کشسانی خود را از دست داده است.
19. to tap a rubber tree
از درخت کائوچو شیره گرفتن
20. tires are made of rubber
تایر را از لاستیک می سازند.
21. to snap someone with a rubber band
با نوار لاستیکی کسی را زدن (کش پران کردن)
22. the sofa is padded with soft rubber and leather
کاناپه با لاستیک و چرم نرم لایه گذاری شده است.
23. the parliament too had become the dictator's rubber stamp
پارلمان نیز صحه گذار احکام آن دیکتاتور شده بود.
24. This rubber ball is very resilient and immediately springs back into shape.
[ترجمه ترگمان]این توپ پلاستیکی بسیار انعطاف پذیر است و فورا به شکل شکل باز می گردد
[ترجمه گوگل]این توپ لاستیکی بسیار انعطاف پذیر است و بلافاصله به شکل شکل می گیرد
25. In one driveway a chauffeur wearing rubber boots was hosing down a limousine.
[ترجمه ترگمان]در یک راه ماشین رو، راننده ای که چکمه های لاستیکی پوشیده بود روی یک لیموزین دراز کشیده بود
[ترجمه گوگل]در یک درایو، یک چکوز که با چکمه های لاستیکی پوشیدنی بود، یک ماشین لیموزین را خاموش کرد
26. Rubber boots are impervious to water.
[ترجمه ترگمان] boots پلاستیکی در برابر آب مقاوم هستند
[ترجمه گوگل]چکمه های لاستیکی برای آب غیر قابل نفوذ هستند
27. Rubber bullets were used to break up the demonstration.
[ترجمه ترگمان]از گلوله های پلاستیکی برای شکستن تظاهرات استفاده می شد
[ترجمه گوگل]گلوله های لاستیکی برای شکستن تظاهرات استفاده شد
28. He pierced the rubber ball with a needle.
[ترجمه ترگمان]با یک سوزن توپ را سوراخ کرد
[ترجمه گوگل]او توپ را با یک سوزن سوراخ کرد
29. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
30. A rubber duck floated in the bath.
[ترجمه ترگمان]یک اردک پلاستیکی در حمام موج می زد
[ترجمه گوگل]اردک لاستیک در حمام شناور شد