1. a funnel cloud
ابر قیف سان
2. pour the kerosene into the bottle with a funnel
با قیف نفت را در بطری بریز.
3. I need a funnel to pour petrol into the tank.
[ترجمه ترگمان]من به یک قیف برای ریختن بنزین در باک نیاز دارم
[ترجمه گوگل]من نیاز به یک قیف برای پر کردن بنزین به مخزن
4. When you've ground the coffee, use a funnel to pour it into the jar.
[ترجمه Cr7] وقتی قهوه آسیاب شده داری از یک قیف برای ریختنش داخل شیشه نگهداری استفاده کن
[ترجمه ترگمان]وقتی قهوه را زمین خوردی، از یک قیف برای آن استفاده کن تا آن را درون ظرف بریزد
[ترجمه گوگل]هنگامی که قهوه را می ریزید، از قیف استفاده کنید تا آن را به داخل شیشه بمالید
5. I like the ship with a yellow funnel.
[ترجمه ترگمان]من کشتی را با قیف زرد دوست دارم
[ترجمه گوگل]من کشتی را با یک قوطی زرد دوست دارم
6. Incoming tides funnel up the channel with enormous power.
[ترجمه ترگمان]جزر و مده ای جدید، کانال را با قدرت زیاد بالا می برند
[ترجمه گوگل]ورودی های ورودی کانال را با قدرت عظیم بالا می برد
7. In Escondido, a pilot reported seeing a funnel cloud, which would have become a tornado had it touched down.
[ترجمه ترگمان]در Escondido، یک خلبان گزارش داد که یک ابر قیف را می بیند که ممکن است تبدیل به یک طوفان شده باشد
[ترجمه گوگل]در Escondido، یک خلبان گزارش کرد که یک ابر قیف را می بیند که می تواند تبدیل به یک گردباد شود
8. Method: Funnel the grapeseed oil into a dark glass bottle, add the essential oils and shake well.
[ترجمه ترگمان]روش: قیف the را به درون یک بطری شیشه ای تاریک وارد کنید، روغن های اسانس را اضافه کنید و خوب تکان دهید
[ترجمه گوگل]روش: روغن زیتون را به یک بطری شیشه ای تیره اضافه کنید، روغن های ضروری را اضافه کنید و به خوبی لرزش دهید
9. You should regularly filter and funnel your information into a single set of notes.
[ترجمه ترگمان]شما باید به طور منظم اطلاعات خود را وارد یک مجموعه از یادداشت ها کنید
[ترجمه گوگل]شما باید به طور منظم اطلاعات خود را به یک مجموعه از یادداشت ها فیلتر کنید
10. The choices funnel down and you go where the funnel goes.
[ترجمه ترگمان]انتخاب قیف پایین می رود و شما به جایی می روید که قیف می رود
[ترجمه گوگل]گزینه ها به سمت پایین حرکت می کنند و شما می روید که قوطی می رود
11. Method: Funnel the distilled water and cider vinegar into a dark glass bottle, add the essences and shake well.
[ترجمه ترگمان]روش: قیف آب مقطر و سرکه را در یک بطری شیشه ای تاریک قرار دهید، essences را اضافه کرده و خوب تکان دهید
[ترجمه گوگل]روش: قیف آب مقطر و سرکه سیب را به یک بطری شیشه ای تیره اضافه کنید، اسانس ها را اضافه کنید و به خوبی لرزش دهید
12. The outer part of the funnel serves to catch the sound-vibration while the tube carries it directly to the eardrum.
[ترجمه ترگمان]قسمت بیرونی قیف که برای گرفتن ارتعاشات صوتی بکار می رود در حالی که لوله آن را مستقیما به پرده گوش حمل می کند
[ترجمه گوگل]قسمت بیرونی قیف، برای گرفتن لرزش صدا در حالی که لوله آن را به طور مستقیم به گوشه گوشه می اندازد
13. Use a filter funnel when filling your liquid fuel pressure stove.
[ترجمه ترگمان]هنگام پر کردن اجاق فشار سوخت مایع از یک قیف فیلتر استفاده کنید
[ترجمه گوگل]هنگام پر کردن اجاق گاز مایع سوخت خود از یک قیف فیلتر استفاده کنید
14. Made a funnel of the waxed paper, and tipped it into my wide-open mouth.
[ترجمه ترگمان]یک قیف از کاغذ روغنی ساخت و آن را در دهان باز من گذاشت
[ترجمه گوگل]یک قوطی از کاغذ موم ساخته شده، و آن را به دهان گسترده من باز کرد