1. instead of
بجای
2. instead of a weapon, david used the jawbone of an ass
حضرت داود به جای اسلحه از آرواره ی الاغ استفاده کرد.
3. instead of complacency we must try to be even more successful than this
به جای از خود راضی بودن باید بکوشیم از این هم موفق تر باشیم.
4. instead of deciding she merely dithers
به جای تصمیم گیری او فقط عصبی و مردد می شود.
5. instead of dredging up unpleasant past memories, let us enjoy this moment together
بیا به جای یادآوری خاطرات ناخوشایند گذشته دمی با هم خوش باشیم.
6. instead of fighting, let us sit down and reason together
به جای جنگیدن بیایید بنشینیم و با هم استدلال کنیم.
7. instead of gulping down try to sip!
به جای قورت قورت نوشیدن سعی کن با جرعه های کوچک بخوری !
8. instead of helping the quake victims, they came out with the same old bromides
به جای کمک به زلزله زدگان همان حرف های پوچ گذشته را تحویل دادند.
9. instead of resting on our laurels we must try to forge ahead
به جای تکیه بر افتخارات گذشته ی خود باید بکوشیم تا ترقی کنیم.
10. instead of saying goodbye, she gave him a cuddle
به جای خداحافظی او را در سینه فشرد.
11. instead of shooting he passed the ball
به جای شوت کردن توپ را پاس داد.
12. instead of studying he used to goof off
به جای مطالعه اوقات خود را به بطالت می گذراند.
13. instead of windows the tower had loopholes
برج به جای پنجره روزنه داشت.
14. instead of
در عوض،به جای
15. he loafed away instead of studying
به جای درس خواندن همیشه اتلاف وقت می کرد.
16. he takes raisins instead of sugar
او به جای شکر کشمش می خورد.
17. some people shout instead of talking
برخی از مردم به جای حرف زدن داد می زنند.
18. you should study instead of partying!
به جای سورچرانی باید درس بخوانی !
19. a horse-like animal that instead of hooves has digitate hands and feet
جانوری اسب مانند که به جای سم دست و پای انگشت دار دارد
20. he sent his son instead of coming himself
او به جای اینکه خودش بیاید پسرش را فرستاد.
21. some tribes use fungibles instead of money
برخی قبایل از کالاهای پایاپا به جای پول استفاده می کنند.
22. they hoarded their money instead of spending it
آنان بجای خرج کردن،پول خود را می اندوختند.
23. ancient iranians wrote on parchment instead of papyrus
ایرانیان باستان به جای پاپیروس روی پوست چیز می نوشتند.
24. let us enjoy our holidays instead of quarrelling!
بیا به جای دعوا کردن از تعطیلات خود لذت ببریم !
25. i wanted to cry but laughed instead
می خواستم گریه کنم ولی به جایش خندیدم !
26. he is a boring teacher who moralizes instead of teaching geometry
او معلم خسته کننده ای است که به جای تدریس هندسه،موعظه ی اخلاقی می کند.
27. he shuffled the letters all the time instead of working
به جای کار کردن همه اش به نامه ها ور می رفت.
28. his aim was bad and he hit the donkey instead of the deer
هدفگیری او بد بود و به جای آهو الاغ را زد.
29. He is too busy, let me go instead.
[ترجمه ترگمان]خیلی سرش شلوغه، بذار بجاش برم
[ترجمه گوگل]او بیش از حد مشغول است، اجازه دهید من به جای رفتن
30. Instead of injecting drugs into toes, they mainlined themselves under the tongue.
[ترجمه ترگمان]به جای تزریق مواد مخدر به انگشتان پا، خود را زیر زبان فرو می کنند
[ترجمه گوگل]به جای تزریق مواد مخدر به انگشتان پا، آنها خود را تحت زبان اصلی