1. The ship was barely visible through the dense fog.
کشتی در میان مه غلیظ به زحمت پیدا بود
2. Before the stars are visible, the sky has to become quite dark.
قبل از این که ستاره ها قابل رویت شوند، آسمان باید کاملاً تاریک شود
3. You need a powerful lens to make some germs visible.
به عدسی های قوی تری نیاز داری تا بعضی از میکروب ها را مرئی کنی
4. visible at one farsang
قابل رویت از یک فرسنگی
5. a visible object
شی قابل رویت
6. the visible universe
جهان مرئی
7. he has no visible means of support
وسیله ی امرار معاش آشکاری ندارد.
8. it is not visible to the naked eye
با چشم غیرمسلح قابل رویت نیست.
9. he used to become visible only when there was nothing important to do
فقط هنگامی که کار مهمی برای انجام دادن وجود نداشت آفتابی می شد.
10. the ship was barely visible on the horizon
به سختی می شد کشتی را در افق دید.
11. the whales' spouts were visible from afar
آبفشانه ی نهنگ ها از دور پیدا بود.
12. not a single blemish was visible on the victim's body
حتی یک خدشه یا صدمه هم بر بدن مقتول هویدا نبود.
13. the peak of damavand is visible from tehran
از تهران می توان قله ی دماوند را دید.
14. the trace of a sleigh was visible in the snow
جای سورتمه روی برف ها هویدا بود.
15. the bakhtiaries' native costums made them highly visible in tehran
جامه های بومی (یا محلی) بختیاری ها آنها را در تهران انگشت نما می کرد.
16. She scorns the visible trappings of success, preferring to live unnoticed.
[ترجمه ترگمان]the مشهود موفقیت را تحقیر می کند و ترجیح می دهد بدون جلب توجه زندگی کند
[ترجمه گوگل]او از تجربیات قابل ملاحظه ای از موفقیت بیزار است، ترجیح می دهد بدون توجه به زندگی خود زندگی کند
17. The scars remained visible all her life.
[ترجمه ترگمان]جای زخم ها تمام عمرش باقی مانده بود
[ترجمه گوگل]زخم ها در تمام عمر او قابل مشاهده بود
18. The logo was still visible but less obtrusive this time in beige.
[ترجمه ترگمان]آرم هنوز قابل رویت بود، اما این بار در بژ کم تر مزاحم بود
[ترجمه گوگل]این لوگو هنوز هم قابل مشاهده است، اما این بار در بجج کمتر تحریک آمیز است
19. The hills were barely visible through the mist.
[ترجمه ترگمان]تپه ها به سختی از میان مه قابل رویت بود
[ترجمه گوگل]تپه ها به وضوح از طریق غبار قابل مشاهده بود
20. Beyond the red end of the visible light spectrum is infrared.
[ترجمه ترگمان]فراتر از انتهای قرمز طیف نور مریی، مادون قرمز است
[ترجمه گوگل]فراتر از انتهای قرمز از طیف نور مرئی مادون قرمز است
21. It is a visible star in the sky.
[ترجمه ترگمان]این یک ستاره قابل مشاهده در آسمان است
[ترجمه گوگل]این یک ستاره قابل مشاهده در آسمان است
22. Most stars are not visible to the naked eye.
[ترجمه ترگمان]بیشتر ستارگان در چشم غیر مسلح دیده نمی شوند
[ترجمه گوگل]اکثر ستاره ها برای چشم غیر مسلح قابل دیدن نیستند
23. Those stars are hardly visible to the naked eye.
[ترجمه ترگمان]آن ستاره ها به زحمت در چشم برهنه قابل رویت هستند
[ترجمه گوگل]این ستاره ها برای چشم غیرمحتمل قابل مشاهده نیستند
24. The outline of the mountains was clearly visible.
[ترجمه ترگمان]طرح کلی کوه ها آشکارا قابل رویت بود
[ترجمه گوگل]طرح کلی کوه ها به وضوح قابل مشاهده بود