بهینه، بهینه ای، دلخواه ترین، دلپسندترین، مساعدترین
optimal
بهینه، بهینه ای، دلخواه ترین، دلپسندترین، مساعدترین
انگلیسی به فارسی
بهینه، بهینهای، دلخواهترین، دلپسندترین، مساعدترین
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
مشتقات: optimally (adv.)
مشتقات: optimally (adv.)
• : تعریف: most wanted or desirable; producing or likely to produce the best result; optimum.
- She and her doctor decided that surgery was the optimal course to take.
[ترجمه ترگمان] او و دکترش به این نتیجه رسیدند که جراحی یک مسیر بهینه برای انجام است
[ترجمه گوگل] او و دکترش تصمیم گرفتند که عمل جراحی بهترین مسیر باشد
[ترجمه گوگل] او و دکترش تصمیم گرفتند که عمل جراحی بهترین مسیر باشد
- The article says that eight hours of sleep is optimal for most adults.
[ترجمه ترگمان] این مقاله می گوید که هشت ساعت خواب برای اغلب بزرگسالان مطلوب است
[ترجمه گوگل] این مقاله می گوید هشت ساعت خواب برای اکثر بزرگسالان مطلوب است
[ترجمه گوگل] این مقاله می گوید هشت ساعت خواب برای اکثر بزرگسالان مطلوب است
- Conditions were not optimal for the rocket launch that morning.
[ترجمه ترگمان] شرایط برای پرتاب موشک در آن روز صبح چندان مطلوب نبود
[ترجمه گوگل] شرایط صحیح برای راه اندازی راکت در روز مناسب نبود
[ترجمه گوگل] شرایط صحیح برای راه اندازی راکت در روز مناسب نبود
• better, best, maximum; optimum
دیکشنری تخصصی
[برق و الکترونیک] بهینه
[فوتبال] بهینه-مطلوب
[ریاضیات] مطلوب، اپتیمال، بهین
[فوتبال] بهینه-مطلوب
[ریاضیات] مطلوب، اپتیمال، بهین
مترادف و متضاد
optimum
Synonyms: 24-carat, A1, ace, best, capital, choice, choicest, excellent, flawless, gilt-edge, greatest, highest, ideal, matchless, maximum, most advantageous, most favorable, peak, peerless, perfect, select, solid gold, superlative, top, world class
جملات نمونه
1. under optimal conditions
تحت شرایط بهینه
2. The individual's optimal strategy under such consideration has a reservation wage property.
[ترجمه ترگمان]استراتژی بهینه فردی تحت این مورد یک ویژگی دست مزد رزرو است
[ترجمه گوگل]استراتژی بهینه مطلوب فرد در چنین مواردی دارای اموال دستمزد رزرو است
[ترجمه گوگل]استراتژی بهینه مطلوب فرد در چنین مواردی دارای اموال دستمزد رزرو است
3. Under optimal circumstances, reorganizing can help a struggling organization achieve any of these ends.
[ترجمه ترگمان]در شرایط بهینه، سازمان دهی مجدد می تواند به یک سازمان در حال تقلا برای رسیدن به هر کدام از این اهداف کمک کند
[ترجمه گوگل]در شرایط مطلوب، سازماندهی مجدد سازمان می تواند به یک سازمان درگیر در دستیابی به هر یک از این اهداف کمک کند
[ترجمه گوگل]در شرایط مطلوب، سازماندهی مجدد سازمان می تواند به یک سازمان درگیر در دستیابی به هر یک از این اهداف کمک کند
4. To make the optimal decision, I visually scan as many as possible of the various alternatives.
[ترجمه ترگمان]برای تصمیم گیری بهینه، من به طور بصری بسیاری از جایگزین های مختلف را بررسی کردم
[ترجمه گوگل]برای تصمیم گیری مطلوب، من بصری هر کدام از گزینه های مختلف را اسکن می کنم
[ترجمه گوگل]برای تصمیم گیری مطلوب، من بصری هر کدام از گزینه های مختلف را اسکن می کنم
5. The optimal size of stabilization policy depends upon the coefficient of correlation between the policy and the original fluctuations in income.
[ترجمه ترگمان]اندازه بهینه سیاست تثبیت به ضریب همبستگی بین سیاست و نوسانات اصلی درآمد بستگی دارد
[ترجمه گوگل]اندازه مطلوب سیاست تثبیت بستگی به ضریب همبستگی بین سیاست و نوسانات اصلی درآمد دارد
[ترجمه گوگل]اندازه مطلوب سیاست تثبیت بستگی به ضریب همبستگی بین سیاست و نوسانات اصلی درآمد دارد
6. The optimal humidity is 100%, although some development can occur down to 80% relative humidity.
[ترجمه ترگمان]رطوبت بهینه ۱۰۰ % است، اگر چه برخی از توسعه می تواند تا ۸۰ درصد رطوبت نسبی رخ دهد
[ترجمه گوگل]رطوبت مطلوب 100٪ است، اگر چه برخی از توسعه می تواند به رطوبت نسبی 80٪ رسیده باشد
[ترجمه گوگل]رطوبت مطلوب 100٪ است، اگر چه برخی از توسعه می تواند به رطوبت نسبی 80٪ رسیده باشد
7. Learn why you, the optimal high-tech mobile production unit, are earning less than your optimal reward.
[ترجمه ترگمان]یاد بگیرید که چرا، واحد تولید تلفن همراه با تکنولوژی برتر، کم تر از پاداش بهینه شما درآمد دارد
[ترجمه گوگل]بدانید که چرا شما، واحد تولید بهینه تلفن همراه با تکنولوژی بالا، درآمد کمتر از پاداش مطلوب خود را دریافت می کنید
[ترجمه گوگل]بدانید که چرا شما، واحد تولید بهینه تلفن همراه با تکنولوژی بالا، درآمد کمتر از پاداش مطلوب خود را دریافت می کنید
8. Note that the average payment following the optimal strategy is around three times greater than the average payment following the myopic strategy.
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که میانگین پرداختی پس از استراتژی بهینه حول سه برابر بزرگ تر از میانگین پرداختی پس از استراتژی نزدیک بین است
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که میانگین پرداخت پس از استراتژی بهینه، حدود سه برابر بیشتر از میانگین پرداخت پس از استراتژی نزدیک است
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که میانگین پرداخت پس از استراتژی بهینه، حدود سه برابر بیشتر از میانگین پرداخت پس از استراتژی نزدیک است
9. The optimal size of the local authority depends on the kind of public good under consideration.
[ترجمه ترگمان]اندازه بهینه مرجع محلی به نوع عمومی مورد توجه بستگی دارد
[ترجمه گوگل]اندازه مطلوب مقامات محلی بستگی به نوع خیر عمومی در نظر گرفته شده دارد
[ترجمه گوگل]اندازه مطلوب مقامات محلی بستگی به نوع خیر عمومی در نظر گرفته شده دارد
10. This seems to be the optimal solution for the male.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که این راه حل بهینه برای مذکر است
[ترجمه گوگل]این به نظر می رسد که راه حل بهینه برای مرد است
[ترجمه گوگل]این به نظر می رسد که راه حل بهینه برای مرد است
11. This gives Table so the optimal solution is still but the optimal value is.
[ترجمه ترگمان]این امر جدول را به این ترتیب می دهد که راه حل بهینه هنوز اما مقدار بهینه آن است
[ترجمه گوگل]این به جدول می دهد بنابراین راه حل بهینه هنوز وجود دارد ولی ارزش مطلوب است
[ترجمه گوگل]این به جدول می دهد بنابراین راه حل بهینه هنوز وجود دارد ولی ارزش مطلوب است
12. There is not an optimal set of skills you can give people to equip them for the new economy.
[ترجمه ترگمان]یک مجموعه مهارت های مطلوب وجود ندارد که بتوانید به مردم برای مجهز کردن آن ها به اقتصاد جدید کمک کنید
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از مهارت های بهینه ای وجود ندارد که شما بتوانید آنها را برای اقتصاد جدید آماده کنید
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از مهارت های بهینه ای وجود ندارد که شما بتوانید آنها را برای اقتصاد جدید آماده کنید
13. It is therefore recommended that for optimal prophylaxis, a further treatment be given at 4-6 weeks post-lambing.
[ترجمه ترگمان]بنابراین توصیه می شود که برای پیش گیری بهینه، درمان بیشتر در طول ۴ - ۶ هفته بعد از زاییدن میش ها داده شود
[ترجمه گوگل]بنابراین توصیه می شود که برای پیشگیری بهینه، درمان بعدی در 4-6 هفته پس از زایمان داده شود
[ترجمه گوگل]بنابراین توصیه می شود که برای پیشگیری بهینه، درمان بعدی در 4-6 هفته پس از زایمان داده شود
14. It presupposes that the functionally optimal capitalist state is in some senses class-neutral.
[ترجمه ترگمان]این پیش فرض بر این پیش فرض است که حالت سرمایه داری بهینه در برخی نقاط خنثی است
[ترجمه گوگل]پیش فرض دارد که دولت سرمایه داری مطلوب به لحاظ عملکرد، در برخی از حواس های خنثی کلاس است
[ترجمه گوگل]پیش فرض دارد که دولت سرمایه داری مطلوب به لحاظ عملکرد، در برخی از حواس های خنثی کلاس است
15. Video programmes exemplifying optimal approaches to particular customer relations problems are being developed, together with a training package by structured practice.
[ترجمه ترگمان]برنامه های تصویری یک نمونه از رویکردهای بهینه برای مشکلات خاص روابط مشتری در حال توسعه هستند، همراه با یک بسته آموزشی از طریق تمرین ساختار یافته
[ترجمه گوگل]برنامه های ویدئویی نمونه هایی از رویکردهای بهینه برای مشکلات روابط با مشتریان خاص، همراه با یک بسته آموزشی توسط عمل ساختاری، در حال توسعه هستند
[ترجمه گوگل]برنامه های ویدئویی نمونه هایی از رویکردهای بهینه برای مشکلات روابط با مشتریان خاص، همراه با یک بسته آموزشی توسط عمل ساختاری، در حال توسعه هستند
under optimal conditions
تحت شرایط بهینه
He keeps the engine tuned for optimal performance.
او موتور را برای کارایی بهینه تنظیم نگه میدارد.
پیشنهاد کاربران
مطلوب
بهینه
بهترین . مطلوب ترین
normal نرمال مطلوب
مناسب
متناسب
بهینه - مناسب
adjective
🔴 formal : best or most effective : optimum
🔵He keeps his engine tuned for optimal performance.
🔵Under optimal conditions, these plants grow quite tall.
🔵optimal health
🔵 The optimal Breeding Position
adjective
🔴 formal : best or most effective : optimum
🔵He keeps his engine tuned for optimal performance.
🔵Under optimal conditions, these plants grow quite tall.
🔵optimal health
🔵 The optimal Breeding Position
موردنظر
کلمات دیگر: