1. the left sideline
خط سمت چپ زمین
2. Mr. Means sold computer disks as a sideline.
[ترجمه ترگمان] آقای \"یعنی\" disks \"رو به عنوان یه کار فرعی فروخت\"
[ترجمه گوگل]آقای می داند که دیسک های کامپیوتری به عنوان یک سیستم جانبی فروخته می شود
3. The stands were overflowing with farm and sideline products.
[ترجمه ترگمان]جایگاه تماشاچیان پر از محصولات کشاورزی و جانبی بود
[ترجمه گوگل]غرفه ها با محصولات مزرعه و حاشیه ای پر شده بودند
4. The restaurant started out as a sideline to his main business.
[ترجمه ترگمان]رستوران به عنوان حاشیه تجارت اصلی اش شروع به کار کرد
[ترجمه گوگل]رستوران به عنوان یک خط مشی برای کسب و کار اصلی خود آغاز شده است
5. Cider making was a sideline for many farmers.
[ترجمه ترگمان]Cider برای بسیاری از کشاورزان یک کار فرعی بود
[ترجمه گوگل]ساخت سیب سبب بسیاری از کشاورزان شد
6. How much did the sideline bring the farmer family in last year?
[ترجمه ترگمان]سال گذشته، کنار گذاشتن خانواده کشاورز چقدر کار کرد؟
[ترجمه گوگل]در سال گذشته خانواده مزرعه چقدر ثروتمند بود؟
7. She is developing a nice little sideline in childminding for friends.
[ترجمه ترگمان]او در حال توسعه یک کار کوچک خوب در childminding برای دوستان است
[ترجمه گوگل]او در کودکی برای دوستان یک سمت کمی عالی دارد
8. Farm and sideline products of the peasants are purchased by the state at reasonable prices.
[ترجمه ترگمان]مزرعه و محصولات جانبی کشاورزان توسط دولت با قیمت های معقول خریداری می شوند
[ترجمه گوگل]محصولات مزرعه و حاشیه ای دهقانان توسط دولت به قیمت های مناسب خریداری می شود
9. From the sideline it looked like a rottweiler up against a chihuahua.
[ترجمه ترگمان]از این راه به نظر یک سگ rottweiler می مانست
[ترجمه گوگل]از طرف دیگر، آن را مانند یک روت ویلر در برابر یک چیو هوو ظاهر شد
10. He runs around the sideline during games and dominates the locker room when the games are over.
[ترجمه ترگمان]او در طول بازی به حاشیه می رود و زمانی که بازی ها تمام می شوند بر رخت کن تسلط دارد
[ترجمه گوگل]او در طول بازی در اطراف خط مقدم قرار می گیرد و زمانی که بازی ها تمام شده، در اتاق قفل دخیل هستند
11. Rooney stays away from the sideline, the locker room, and the headlines.
[ترجمه ترگمان]رونی از کنار قفسه، رخت کن و عناوین خبری دور می ماند
[ترجمه گوگل]رونی باقی می ماند از طرف خطوط، اتاق قفل، و سرفصل ها
12. The Raiders made theirs on the sideline watching Testaverde realize that he just might be able to win this darn thing.
[ترجمه ترگمان]مهاجمان با نگاه کردن به این موضوع پی بردند که ممکن است او بتواند این کار لعنتی را برنده شود
[ترجمه گوگل]اظهار داشتند که تستاورده تماشاگران را در معرض دید قرار می دهد و می داند که او فقط می تواند این موضوع را به دست آورد
13. Over his 25-year career, recording has been a sideline to performing.
[ترجمه ترگمان]در طول زندگی ۲۵ ساله او، نوار ضبط شده، یک کار فرعی برای انجام کار بوده است
[ترجمه گوگل]در طول 25 ساله خود، ضبط شده است که حاشیه ای برای انجام است
14. He stood on the sideline, shouting at teammates seated in front of him, cursing the Raiders' dismal state.
[ترجمه ترگمان]در کنار او ایستاده بود و به هم تیمی هاش که در مقابل او نشسته بودند فحش می دادند و فحش می دادند
[ترجمه گوگل]او در کنار خط ایستاده بود، فریاد زد: هم تیمی ها در جلوی او ایستاده بودند، لعنت کردن دولت مبهم اظهارات
15. In this case, what started out as a sideline soon became of major importance.
[ترجمه ترگمان]در این مورد، چیزی که به زودی به حاشیه رانده شد از اهمیت اساسی برخوردار شد
[ترجمه گوگل]در این مورد، آنچه که به زودی آغاز شد، به زودی از اهمیت زیادی برخوردار شد