1. guilty conscience
عذاب وجدان
2. a guilty look
نگاه گناهکارانه
3. he is guilty of murder
جرم او قتل است.
4. to plead guilty
اتهام وارده را پذیرفتن
5. to be guilty of
مقصر بودن در،دست داشتن در،گناهکار بودن
6. both armies were guilty of extremities
هر دو قشون مرتکب اعمال شنیع شدند.
7. he is not guilty in my view
به نظر من او گناهکار نیست.
8. he is not guilty of his wife's murder
او در قتل زنش مقصر نیست (دست نداشته).
9. he was found guilty as charged
او را مطابق اتهام نامه گناهکار شناختند.
10. he was found guilty of espionage
او را به جاسوسی گناهکار شناختند.
11. he was found guilty of graft and imprisoned
او محکوم به اختلاس و زندانی شد.
12. he was found guilty on four counts
او در چهار مورد اتهام گناهکار شمرده شد.
13. they found him guilty of heresy and burned him alive
او را محکوم به ارتداد کردند و زنده زنده سوزاندند.
14. a plea of not guilty
اظهارنامه ی بی گناهی
15. a sentence of not guilty
حکم برائت
16. the court found him guilty
دادگاه او را گناهکار شناخت.
17. the court found him guilty of bribery
دادگاه او را به رشوه خواری محکوم کرد.
18. the court pronounced him guilty
دادگاه او را گناهکار شناخت.
19. the phantasms that assailed the guilty man's mind
اوهامی که بر مغز مرد گناهکار هجوم می آورد
20. we contend that he is guilty
ما معتقدیم که او گناهکار است.
21. one is innocent until proven guilty
تا گناه کسی اثبات نشده است بی گناه است
22. god will judge and doom their guilty souls
خدا ارواح گنهکار آنان را داوری و محکوم خواهد کرد.
23. in that war, both sides were guilty of barbarity
در آن جنگ هر دو طرف دست به وحشیگری زدند.
24. to enter a plea of not guilty
دادخواست رد اتهامات را به دادگاه دادن
25. your honor, my client pleads not guilty
جناب قاضی،موکل من خود را بی گناه اعلام می کند.
26. the court returned the verdict of not guilty
دادگاه رای به برائت (او) داد.
27. the jury returned the verdict of not guilty (or guilty)
هیئت منصفه ی دادگاه (دادوران) حکم برائت (یا محکومیت) را صادر کرد(ند).
28. we consider that the defendant is not guilty
نظر ما این است که خوانده (مدعی علیه) گناهکار نیست.
29. we have positive proof that he is guilty
ما دلایل قطعی در دست داریم که او گناهکار است.
30. you wrest the law so as to make your enemies appear guilty
شما به منظور گناهکار جلوه دادن دشمنانتان قوانین را تحریف می کنید.