1. he roughed the goalkeeper
او با دروازه بان با خشونت رفتار کرد.
2. The goalkeeper on that fateful day in 1954 was Fred Martin of Aberdeen.
[ترجمه ترگمان]دروازه بان در آن روز سرنوشت ساز در ۱۹۵۴ فرد مارتین آبردین بود
[ترجمه گوگل]دروازه بان در آن روز سرنوشتساز در سال 1954، فرد مارتین ابردین بود
3. The crowd cheered as the goalkeeper deflected the shot.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که دروازه بان عکس را منحرف کرد جمعیت هورا کشیدند
[ترجمه گوگل]جمعیت به عنوان دروازه بان انحراف شوت را تشویق کرد
4. The club's top goalkeeper is on the transfer list.
[ترجمه ترگمان]دروازه بان برتر این باشگاه در فهرست انتقال قرار دارد
[ترجمه گوگل]دروازه بان برتر باشگاه در لیست انتقال قرار دارد
5. Who shall we play as goalkeeper?
[ترجمه ترگمان]کی باید مثل دروازه بان بازی کنیم؟
[ترجمه گوگل]کی ما باید به عنوان دروازه بان بازی کنیم؟
6. The ball ricocheted off the goalkeeper and into the net.
[ترجمه ترگمان]توپ از دروازه بان اصابت کرد و وارد تور شد
[ترجمه گوگل]توپ از دروازه بان خارج شده و به دروازه رسیده است
7. He was brought down by the goalkeeper and awarded a penalty.
[ترجمه ترگمان]او توسط دروازه بان پایین آمد و جریمه دریافت کرد
[ترجمه گوگل]او توسط دروازه بان پایین آورد و مجازات شد
8. His shot beat the goalkeeper neck and crop.
[ترجمه ترگمان]شلیک گلوله او باعث شکست گردن و محصول تیمش شد
[ترجمه گوگل]ضربه او دروازه دروازه بان گردن و محصول را ضرب و شتم
9. The goalkeeper just managed to tip the ball over the crossbar.
[ترجمه ترگمان]دروازه بان تنها توانست توپ را به سمت دروازه پرتاب کند
[ترجمه گوگل]دروازه بان فقط توپ را به بالای دروازه هدایت کرد
10. Technically, he is an excellent goalkeeper.
[ترجمه ترگمان]از نظر فنی، اون یه دروازه بان عالیه
[ترجمه گوگل]از لحاظ فنی، او یک دروازبان عالی است
11. The goalkeeper made a great save in the last minute of the match.
[ترجمه ترگمان]دروازه بان در دقیقه آخر مسابقه یک ذخیره عظیم به دست آورد
[ترجمه گوگل]دروازه بان در آخرین لحظه بازی، نجات داد
12. For a goalkeeper, it's a great advantage to have big hands.
[ترجمه ترگمان]برای یک دروازه بان، این یک مزیت بزرگ برای داشتن دست های بزرگ است
[ترجمه گوگل]برای یک دروازه بان، این یک مزیت بزرگ برای داشتن دست های بزرگ است
13. He played a careless back pass to the goalkeeper.
[ترجمه ترگمان]او با بی توجهی به طرف دروازه بان حرکت کرد
[ترجمه گوگل]او یک پاس منفصله به دروازه بان بازی کرد
14. The goalkeeper was injured so a defender had to go in goal.
[ترجمه ترگمان]دروازه بان زخمی شد، بنابراین یک مدافع مجبور شد به سمت دروازه برود
[ترجمه گوگل]دروازه بان مجروح شده بود، بنابراین یک مدافع باید به هدف برسد
15. He now plays as goalkeeper for Liverpool.
[ترجمه ترگمان]او اکنون به عنوان دروازه بان لیورپول بازی می کند
[ترجمه گوگل]او اکنون به عنوان دروازه بان لیورپول بازی می کند