کلمه جو
صفحه اصلی

agglomerates

انگلیسی به فارسی

agglomerates، جوش اتشفشانی، متراکم شدن، گرد کردن، جمع کردن، انباشتن، گرد امدن


پیشنهاد کاربران

آگلومره کردن - توده ایی کردن


کلمات دیگر: