ورزش : پرهاى تیر
flights
ورزش : پرهاى تیر
انگلیسی به فارسی
پرواز، گریز، عزیمت، یک رشته پلکان، مهاجرت، سلسله، پرواز کردن، پریدن، کوچ کردن
جملات نمونه
1. they put a hold on all flights
آنها تمام پروازها را متوقف کردند.
پیشنهاد کاربران
پرواز ها
یک رشته پلکان
پرواز هواپیما
به معنی: پرواز ها
کلمات دیگر: