معنی : از کار افتادن، عاجز ودرمانده کردن، چهار دست و پا را محکم بستن
معانی دیگر : چهار دست و پا را بستن، دست و بال کسی را بستن، امر، چهاردست وپا رامحکم بستن، عاجز ودرمانده کردن، از کار افتادن
چهار دست و پا را بستن
(عامیانه) مختل کردن، دست و بال کسی را بستن
هجده، از کار افتادن، عاجز ودرمانده کردن، چهار دست و پا را محکم بستن