1. Example is better then percept.
[ترجمه ترگمان]مثال بهتر است، وایافت (بهتر است)
[ترجمه گوگل]مثال بهتر است تصور کنید
2. How biovision system to percept motion and motion form is the topic in this paper.
[ترجمه ترگمان]چگونگی تغییر سیستم در فرم و فرم حرکت، موضوع در این مقاله است
[ترجمه گوگل]چگونه سیستم بیوگرافی برای تصور حرکت و فرم حرکت موضوع در این مقاله است
3. The visual percept fluctuates over time when dissimilar patterns are shown to the two eyes (binocular rivalry). Where in the brain are the corresponding fluctuations of neuronal activity?
[ترجمه ترگمان]در زمانی که الگوهای متفاوت به دو چشم (رقابت binocular)نشان داده می شوند، وایافت های بصری در نوسان است در مغز، نوسانات مربوط به فعالیت نورون ها وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]تصور بصری با گذشت زمان تغییر می کند که الگوهای متفاوتی به دو چشم (رقابت دوقطبی) نشان داده می شوند کجا در مغز، نوسانات مربوط به فعالیت عصبی است؟
4. We can percept the mission of philosophy as well as of intellectuals by Socrates.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم ماموریت فلسفه و همچنین روشنفکران را توسط سقراط ببینیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم مکتوب فلسفه و همچنین روشنفکران سقراط را درک کنیم
5. This integration process determines the global percept.
[ترجمه ترگمان]این فرآیند ادغام، وایافت جهانی را تعیین می کند
[ترجمه گوگل]این فرایند ادغام فرایند جهانی را تعیین می کند
6. Conclusion The legibility of image factors and percept of tourist were strengthened through organizing and designing the factors of urban tourism image in spatial landscape of urban.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری میزان اعتبار عوامل تصویر و وایافت های گردشگری از طریق سازماندهی و طراحی عوامل تصویر گردشگری شهری در منظر فضایی شهری، تقویت گردید
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری خوانایی عوامل تصویری و تصور گردشگری از طریق سازماندهی و طراحی عوامل تصویری گردشگری شهری در منظر فضایی شهری تقویت شد
7. However the culture is profound and difficult to percept, it is very difficult to measure.
[ترجمه ترگمان]با این حال، اندازه گیری فرهنگ بسیار عمیق و دشوار است، اندازه گیری آن بسیار دشوار است
[ترجمه گوگل]با این وجود فرهنگ عمیق و دشوار است، اندازه گیری بسیار دشوار است
8. In the multiple channels to percept information of driver information provided by visual sensation is more than 90%.
[ترجمه ترگمان]در کانال های چندگانه برای دادن اطلاعات به اطلاعات راننده که از طریق حس دیداری فراهم می شود بیش از ۹۰ % است
[ترجمه گوگل]در کانال های متعدد برای درک اطلاعات راننده ارائه شده توسط حس بصری بیش از 90٪ است
9. That's the true business percept.
[ترجمه ترگمان]این یک چیز واقعی است
[ترجمه گوگل]این تصور واقعی کسب و کار است
10. Example is better than percept.
[ترجمه ترگمان]مثال بهتر از وایافت می باشد
[ترجمه گوگل]مثال بهتر از تصور است
11. Religious people are more likely to be prejudiced, dogmatic and closed-mind, and not all believers are faithful to the moral percepts and principles taught by religion. Dr T. P. Chia
[ترجمه ترگمان]به احتمال زیاد افراد مذهبی متعصب، متعصب و ذهن بسته هستند، و همه مومنان به ادراکات اخلاقی و اصول اخلاقی پایبند نیستند دکتر تی پی چیا
[ترجمه گوگل]مردم مذهبی احتمال بیشتری دارند که مورد سوءاستفاده قرار گیرند، دگماتیزه و منحرف شوند، و نه همه مؤمنان، به اعتقادات اخلاقی و اصول آموزه های دینی اعتقاد دارند دکتر T P Chia
12. An ounce of practice is worth a pound of percept.
[ترجمه ترگمان]یک اونس از تمرین ارزش یک پوند از وایافت ها را دارد
[ترجمه گوگل]یک اونس تمرین ارزش یک پوند را دارد
13. According to customers' different requirements, stylists design personal residence percept plus ensured quality, pragmatic price, perfect service, which let your dream come true.
[ترجمه ترگمان]با توجه به نیازهای مشتریان، طراحی سبک زندگی شخصی، به علاوه کیفیت، قیمت واقع گرایانه، خدمات کامل، که اجازه می دهد رویایی شما درست باشد
[ترجمه گوگل]طبق الزامات مختلف مشتریان، استریپتها طراحی منحصر به فرد محل سکونت خود را در کنار کیفیت اطمینان، قیمت عملی، خدمات کامل، که اجازه می دهد رویای شما به حقیقت می پیوندند