کلمه جو
صفحه اصلی

middle class


معنی : طبقه متوسط، طبقه متوسط اجتماع، طبقه ما بین اشراف وطبقه پایین
معانی دیگر : (اجتماع) طبقه ی متوسط

انگلیسی به فارسی

طبقه متوسط، طبقه ما بین اشراف وطبقه پایین


طبقه متوسط، طبقه متوسط اجتماع، طبقه ما بین اشراف وطبقه پایین


انگلیسی به انگلیسی

• intermediary social rank between the rich and the poor; population that has a socio-economic status between that of the working class and the upper class
the middle classes are the people in a society who are not working class or upper class, for example managers, doctors, and lawyers. count noun here but can also be used as an adjective. e.g. ...middle-class families.

مترادف و متضاد

common people


Synonyms: bourgeois, bourgeoisie, burgherdom, educated class, hoi polloi, Middle America, middle-income group, middle order, ordinary people, plain folks, proletariat, working class


طبقه متوسط (اسم)
middle class

طبقه متوسط اجتماع (اسم)
middle class

طبقه مابین اشراف و طبقه پایین (اسم)
middle class

جملات نمونه

Her mother was of nobility and her father was from the middle class.

مادرش از اعیان و پدرش از طبقه‌ی متوسط بود.


1. He belongs to the lower middle class.
[ترجمه ترگمان]متعلق به طبقه متوسط طبقه متوسط است
[ترجمه گوگل]او متعلق به طبقه متوسط ​​پایین است

2. Party activists with lower middle class pedigrees are numerous.
[ترجمه ترگمان]فعالان حزب با سوابق طبقه متوسط کم تر هستند
[ترجمه گوگل]فعالان حزب با خانواده های طبقه متوسط ​​پایین طبقه بندی می شوند

3. The play mocks the pretensions of the new middle class.
[ترجمه ترگمان]نمایش از ادعای متوسط طبقه متوسط تقلید می کند
[ترجمه گوگل]این بازی، تظاهرات طبقه متوسط ​​جدید را تحریک می کند

4. They consider themselves to be middle class.
[ترجمه ترگمان]آن ها خودشان را طبقه متوسط می دانند
[ترجمه گوگل]آنها خود را طبقه متوسط ​​می دانند

5. She comes from an upper middle class background.
[ترجمه ترگمان]او از یک پس زمینه طبقه متوسط بالاتر می آید
[ترجمه گوگل]او از یک پس زمینه طبقه متوسط ​​بالا می آید

6. The upper middle class tend to go into business or the professions, becoming, for example, lawyers, doctors or accountants.
[ترجمه ترگمان]طبقه متوسط بالاتر تمایل دارند به کسب وکار یا حرفه تبدیل شوند، برای مثال، وکلا، دکترها یا حسابداران
[ترجمه گوگل]طبقه متوسط ​​بالا تمایل دارد به کسب و کار و یا حرفه ها بروید، تبدیل شدن، به عنوان مثال، وکلا، پزشکان و حسابداران

7. He intends to redistribute income from the middle class to poorer paid employees and pensioners.
[ترجمه ترگمان]او قصد دارد درآمد خود را از طبقه متوسط به کارمندان فقیرتر و بازنشستگان توزیع کند
[ترجمه گوگل]او قصد دارد درآمد را از طبقه متوسط ​​به کارمندان و بازنشستگان فقیرتر بازپرداخت کند

8. We live in a middle class neighbourhood.
[ترجمه ترگمان]ما در همسایگی طبقه متوسط زندگی می کنیم
[ترجمه گوگل]ما در محله طبقه متوسط ​​زندگی می کنیم

9. Brought up in what he describes as 'a middle class ghetto', he imagined that all people were as privileged as he was.
[ترجمه ترگمان]او در حالی که خود را در طبقه متوسط طبقه متوسط بار آورده بود، تصور کرد که همه مردم به همان اندازه ممتاز بودند
[ترجمه گوگل]او در آنچه که او به عنوان «محله یهودی نشین طبقه متوسط» توصیف می کرد، تصور می کرد که همه مردم به همان اندازه که او بود، به عنوان امتیاز محسوب می شد

10. There is no middle class and little opportunity to improve one's lot.
[ترجمه ترگمان]هیچ طبقه متوسط و فرصت کمی برای پیشرفت زیاد وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ طبقه متوسط ​​و فرصت کمی برای بهبود آن وجود ندارد

11. However, a middle class is growing.
[ترجمه ترگمان]با این حال، طبقه متوسط رو به رشد است
[ترجمه گوگل]با این حال، طبقه متوسط ​​در حال رشد است

12. Forecasts of the size of the world middle class are of course problematic.
[ترجمه ترگمان]البته پیش بینی ها به اندازه طبقه متوسط جهان مشکل آفرین است
[ترجمه گوگل]البته انتظار می رود که سطح متوسط ​​طبقه متوسط ​​جهان نیز مشکل ساز باشد

13. What matters is the expectations of the middle class.
[ترجمه ترگمان]آنچه مهم است انتظارات طبقه متوسط است
[ترجمه گوگل]اهمیت دادن به انتظارات طبقه متوسط ​​است

14. The middle class either colluded or went abroad in disgust.
[ترجمه ترگمان]افراد طبقه متوسط با هم تبانی کرده و یا با نفرت به خارج از کشور رفته بودند
[ترجمه گوگل]طبقه متوسط ​​هم مخالفت کرد و یا به خارج از کشور رفت

پیشنهاد کاربران

قشر متوسط

You're my sister. You're this nice middle - class mother

Crimes and Misdemeanors 1989🎥

قشر متوسط - طبقه متوسط مردم
Ordinary people

middle class ( جامعه شناسی )
واژه مصوب: طبقۀ متوسط
تعریف: طبقه ای در جامعه که ازنظر برخورداری از امکانات مادی و غیرمادی در حدفاصل طبقۀ بالا و طبقۀ پایین قرار دارد


کلمات دیگر: