کلمه جو
صفحه اصلی

pitted


معنی : حفره دار، چاله چاله
معانی دیگر : (میوه های خشک مانند آلو و خرما) بی هسته، چاله چوله دار، پر حفره، پر از فرورفتگی، سورا  سورا

انگلیسی به فارسی

حفره دار، سوراخ سوراخ، چاله چاله


حفره دار، چاله چاله


انگلیسی به انگلیسی

• with the seed removed; full of holes; scarred, having permanent markings, marked with little pits (from chickenpox, acne, etc.)
if the surface of something is pitted, it is covered with a lot of small shallow holes.

مترادف و متضاد

حفره دار (صفت)
alveolar, vacuolar, pitted

چاله چاله (صفت)
pitted

جملات نمونه

1. pitted prunes
آلو خشک بی هسته

2. he was pitted against a man twice his size
او در مقابل مردی قرار داشت که دو برابر هیکل او بود.

3. the children pitted two cocks against each other
بچه ها دو تا خروس را به جان هم انداختند.

4. a metal that pitted after contact with acid
فلزی که پس از تماس با اسید دارای خلل و فرج شد

5. her face was pitted by smallpox
صورتش در اثر آبله پر از چاله چوله شده بود.

6. his face was pitted by pockmarks
جای آبله صورتش را چاله چوله دار کرده بود.

7. jam made of pitted cherries
مربای گیلاس بی هسته

8. the moon has a pitted surface
سطح ماه پر چاله چوله است.

9. Lawyers and accountants felt that they were being pitted against each other.
[ترجمه ترگمان]وکلا و حسابدارا فکر می کردن که دارن با همدیگه بازی می کنن
[ترجمه گوگل]وکلا و حسابداران احساس کردند که آنها در برابر یکدیگر محاصره شده اند

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

11. Smallpox scars had pitted his face.
[ترجمه ترگمان]آبله پوست صورتش رو سوراخ کرده
[ترجمه گوگل]زخم معده چهره اش را از بین می برد

12. The egg is dark brown with a thick, pitted shell.
[ترجمه ترگمان]تخم طلایی، قهوه ای تیره است
[ترجمه گوگل]تخم مرغ با قهوه ای ضخیم و قهوه ای تیره است

13. The desert roads are pitted with potholes.
[ترجمه ترگمان]جاده ها پر از چاله های آب هستند
[ترجمه گوگل]جاده های بیابانی با بوته ها پوشیده شده اند

14. This was one man pitted against the universe.
[ترجمه ترگمان]این یک انسان است که در مقابل جهان قرار دارد
[ترجمه گوگل]این یک مرد بود که علیه جهان بود

15. He pitted John against Paul.
[ترجمه ترگمان]او جان را در مقابل پایول قرار داد
[ترجمه گوگل]او جان را علیه پل گذاشت

پیشنهاد کاربران

۱ - میوه ای که هسته آن خارج شده است.
Stoned
To have the stone removed
Pitted olives/dates/ apricots
۲ - سوراخ سوراخ
A surface covered with small holes

The scenes of pitted walls and • buildings by shells and bullets in war torn cities

• a patch of pitted metal



Pitted fruit
جدا کردن هسته میوه


کلمات دیگر: