1. pitted prunes
آلو خشک بی هسته
2. he was pitted against a man twice his size
او در مقابل مردی قرار داشت که دو برابر هیکل او بود.
3. the children pitted two cocks against each other
بچه ها دو تا خروس را به جان هم انداختند.
4. a metal that pitted after contact with acid
فلزی که پس از تماس با اسید دارای خلل و فرج شد
5. her face was pitted by smallpox
صورتش در اثر آبله پر از چاله چوله شده بود.
6. his face was pitted by pockmarks
جای آبله صورتش را چاله چوله دار کرده بود.
7. jam made of pitted cherries
مربای گیلاس بی هسته
8. the moon has a pitted surface
سطح ماه پر چاله چوله است.
9. Lawyers and accountants felt that they were being pitted against each other.
[ترجمه ترگمان]وکلا و حسابدارا فکر می کردن که دارن با همدیگه بازی می کنن
[ترجمه گوگل]وکلا و حسابداران احساس کردند که آنها در برابر یکدیگر محاصره شده اند
10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
11. Smallpox scars had pitted his face.
[ترجمه ترگمان]آبله پوست صورتش رو سوراخ کرده
[ترجمه گوگل]زخم معده چهره اش را از بین می برد
12. The egg is dark brown with a thick, pitted shell.
[ترجمه ترگمان]تخم طلایی، قهوه ای تیره است
[ترجمه گوگل]تخم مرغ با قهوه ای ضخیم و قهوه ای تیره است
13. The desert roads are pitted with potholes.
[ترجمه ترگمان]جاده ها پر از چاله های آب هستند
[ترجمه گوگل]جاده های بیابانی با بوته ها پوشیده شده اند
14. This was one man pitted against the universe.
[ترجمه ترگمان]این یک انسان است که در مقابل جهان قرار دارد
[ترجمه گوگل]این یک مرد بود که علیه جهان بود
15. He pitted John against Paul.
[ترجمه ترگمان]او جان را در مقابل پایول قرار داد
[ترجمه گوگل]او جان را علیه پل گذاشت