کلمه جو
صفحه اصلی

embezzler


حیف ومیل کننده، اختلاس کننده، مختلس، برنده

انگلیسی به فارسی

اختلاس‌کننده، مختلس


غافلگیر کننده


انگلیسی به انگلیسی

• one who illegally appropriates money entrusted to his care, one who defrauds

جملات نمونه

1. The embezzler was severely punished and enjoined to kick back a portion of the stolen money each month.
[ترجمه ترگمان]The به شدت تنبیه شد و دستور داد هر ماه قسمتی از پول سرقت شده را پس بدهد
[ترجمه گوگل]خرابکار شدیدا مجازات شد و مجاز به بازگرداندن بخشی از پول دزدیده شده در هر ماه بود

2. The secret life of an embezzler.
[ترجمه ترگمان] \"زندگی مخفی یه\" embezzler
[ترجمه گوگل]زندگی مخفی یک مزدور

3. Yerkes had been an embezzler in the United States and had served a prison sentence.
[ترجمه ترگمان]Yerkes در ایالات متحده embezzler بود و به زندان محکوم شده بود
[ترجمه گوگل]یرکس در ایالات متحده آمریکا مجازات شده بود و مجازات زندان شده بود

4. Auditors caught up with the embezzler.
[ترجمه ترگمان] auditors \"با\" embezzler \"گیر کرده بود\"
[ترجمه گوگل]حسابرسان با صاحب نفوذ به سر می برند

5. The embezzler was severely punished and enjoined to a portion of the stolen money each month.
[ترجمه ترگمان]The به شدت تنبیه شد و هر ماه قسمتی از پول دزدی را سفارش داد
[ترجمه گوگل]خرابکار شدیدا مجازات شد و هر ماه به بخشی از پول دزدیده شد

6. There is unconfirmed report that the embezzler has been arrested.
[ترجمه ترگمان]گزارش نشده ای وجود دارد مبنی بر این که embezzler دستگیر شده است
[ترجمه گوگل]گزارش عدم تأیید اعتصاب کننده بازداشت شده وجود دارد

7. The district attorney a good suit against the embezzler.
[ترجمه ترگمان]وکیل ناحیه کت و شلواری خوب علیه embezzler داشت
[ترجمه گوگل]وکلای وکلای محلی یک قضاوت خوب علیه مزدور است

8. Unwilling to disgorge the cash he had stolen, the embezzler tried to run away.
[ترجمه ترگمان]نمی خواست از استفراغ کردن پولی که دزدیده بود، استفراغ کند، the سعی کرد فرار کند
[ترجمه گوگل]او نمی خواست که پول نقدی که او دزدیده بود، از بین رفته باشد

پیشنهاد کاربران

I think she should know her husband is a liar and embezzler

Crimes and Misdemeanors 1989🎥


کلمات دیگر: