کلمه جو
صفحه اصلی

indiscretion


معنی : بی خردی، بی ملاحظگی، بی احتیاطی، بی عقلی
معانی دیگر : بی مبالاتی، نادوراندیشی، بی زینشی، ناهوشکاری، بدداوری

انگلیسی به فارسی

بی احتیاطی، بی ملاحظگی، بی خردی، بی عقلی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: lack of judgment, prudence, or restraint, esp. in regard to the rights or feelings of other people.
متضاد: discretion

- I'd advise you not to discuss your private matters with him, as he has a reputation for indiscretion.
[ترجمه ترگمان] به شما توصیه می کنم که درباره مسائل خصوصی خود با او بحث نکنید، همان طور که شهرت دارد
[ترجمه گوگل] من توصیه می کنم به بحث در مورد مسائل شخصی خود با او نپردازید، زیرا او دارای اعتبار نامطلوب است

(2) تعریف: an act or remark characterized by lack of judgment, prudence, or restraint.

- Her revelation of her daughter's secret was an indiscretion that she later regretted deeply.
[ترجمه ترگمان] کشف اسرار او از راز دختر، یک بی احتیاطی بود که بعدا پشیمان شد
[ترجمه گوگل] افشای وی از راز دخترش ناخوشایندی بود که بعدا عمیقا پشیمان شد

(3) تعریف: an act considered immoral or improper by society and yet often excused or considered trivial.

- His wife had forgiven him for his earlier indiscretions, but this most recent affair threatened to end their marriage.
[ترجمه ترگمان] همسرش او را به خاطر indiscretions او بخشیده بود، اما این کار اخیر باعث شده بود که ازدواج آن ها پایان پذیرد
[ترجمه گوگل] همسرش او را به خاطر ناسازگاری های اولیه اش آمرزنده کرده بود، اما این امر اخیرا تهدید کرده بود که ازدواج خود را پایان دهند
- His pocketing of these small sums seemed like minor indiscretions to him, but he was fired nonetheless.
[ترجمه ترگمان] جیب این مبالغ کوچک به نظر او مد افتاده بود، اما با این وجود اخراج شده بود
[ترجمه گوگل] جابجایی او از این مبلغ های کوچک به نظر می رسید به نظر برخی از نگرانی های جزئی او، اما او اخراج شد، با این حال

• lack of caution; lack of circumspection; lack of prudence; tactlessness; unwise or heedless action
indiscretion is behaviour that is unacceptable by being incautious, tactless, or by revealing secrets.

مترادف و متضاد

بی خردی (اسم)
folly, fatuity, indiscretion, unreason

بی ملاحظگی (اسم)
incaution, inadvertence, flippancy, inadvertency, indiscretion

بی احتیاطی (اسم)
incaution, improvidence, indiscretion, imprudence

بی عقلی (اسم)
indiscretion

mistake


Synonyms: bumble, crudeness, dropping the ball, dumb move, error, excitability, faux pas, folly, foolishness, fool mistake, foul-up, gaffe, gaucherie, goof, hastiness, imprudence, indiscreetness, ingenuousness, lapse, miscue, misjudgment, misspeak, naiveté, rashness, recklessness, screw-up, simple-mindedness, slip, slip of the tongue, slip-up, stumble, stupidity, tactlessness, thoughtlessness, unseemliness


Antonyms: care, discreetness, discretion, right


جملات نمونه

1. He had committed a minor sexual indiscretion.
[ترجمه ترگمان]او مرتکب یک بی احتیاطی کوچک جنسی شده بود
[ترجمه گوگل]او مرتکب جنایات جزئی جنس شده بود

2. Jones was censured for indiscretion in leaking a secret report to the press.
[ترجمه ترگمان]از این رو جونز از افشای افشای یک گزارش محرمانه به مطبوعات به ستوه آمده بود
[ترجمه گوگل]جونز برای نادیده گرفتن در یک گزارش محرمانه به مطبوعات محکوم شد

3. Occasionally they paid for their indiscretion with their lives.
[ترجمه ترگمان]گهگاه به خاطر indiscretion خود با زندگی شان می پرداختند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات آنها برای ناسازگاری خود با زندگی خود پرداختند

4. I instantly regretted my indiscretion and asked her to keep the news to herself.
[ترجمه ترگمان]فورا از بی احتیاطی خود پشیمان شدم و از او خواستم خبر را برای خودش نگه دارد
[ترجمه گوگل]من فورا از بی توجهی خود پشیمان شدم و از او خواسته بود که اخبار خود را حفظ کند

5. He had never forgiven her for reporting his indiscretion in front of his friends.
[ترجمه ترگمان]هرگز او را برای گزارش indiscretion در مقابل دوستانش نبخشیده بود
[ترجمه گوگل]او هرگز به خاطر گزارش ناسازگاری خود در برابر دوستانش، او را ندیده بود

6. He's well-known for his natural propensity for indiscretion.
[ترجمه ترگمان]او از تمایل طبیعی خود به کنجکاوی شناخته شده است
[ترجمه گوگل]او به خاطر تمایل طبیعی خود برای بی احتیاط شناخته شده است

7. I instantly regret my indiscretion and beg him to keep the news to himself.
[ترجمه ترگمان]من فورا از indiscretion خود پشیمان می شوم و از او خواهش می کنم که این خبر را برای خودش نگه دارد
[ترجمه گوگل]من بلافاصله از بی حرمتی خود پشیمان شدم و از او خواسته بود که اخبار خود را حفظ کند

8. Mr Bush's indiscretion had become a vehicle for attacking the Democratic presidential nominee.
[ترجمه ترگمان]indiscretion آقای بوش وسیله ای برای حمله به نامزد ریاست جمهوری حزب دموکرات بود
[ترجمه گوگل]ناامیدی آقای بوش به وسیلهی حمله به نامزد ریاست جمهوری دموکراتیک تبدیل شده است

9. After all, indiscretion is only the flowering of desperation.
[ترجمه ترگمان]بعد از همه این ها، بی احتیاطی فقط پر از ناامیدی است
[ترجمه گوگل]پس از همه، ناامیدی تنها گلزنی ناامیدی است

10. We are not talking youthful indiscretion here.
[ترجمه ترگمان]ما در این مورد با هم حرف نمی زنیم
[ترجمه گوگل]ما در اینجا ناسپاسی جوان را نمی گوییم

11. But in 1749 he committed a greater indiscretion when he left Cambridge for London, to live on his wits.
[ترجمه ترگمان]ولی در سال ۱۷۴۹ پس از ترک دانشگاه کیمبریج در لندن، به خاطر سپرد که با عقل و درایت خود زندگی کند
[ترجمه گوگل]اما در سال 1749 هنگامی که او کمبریج را برای لندن ترک کرد، به سختی در معرض عصبانیت قرار گرفت

12. A story of indiscretion and retribution set in windswept Cornwall.
[ترجمه ترگمان]یک داستان of و مجازات در کورنوال را به وجود می آورد
[ترجمه گوگل]داستان نادری و مجازاتی که در کورنوال بادزن قرار دارد

13. Casually at first, fishing for indiscretion.
[ترجمه ترگمان]در ابتدا، به خاطر کنجکاوی، به صید ماهی گیری پرداختم
[ترجمه گوگل]در ابتدا، ابتدا با ماهیگیری برای بی احتیاطی مواجه شدید

14. He had never forgiven her for reporting his indiscretion in front of her husband.
[ترجمه ترگمان]هرگز او را برای گزارش indiscretion در مقابل شوهرش نبخشیده بود
[ترجمه گوگل]او هرگز او را بخاطر گزارش ناسازگاری خود در برابر شوهرش ندیده بود

15. I warned him against indiscretion in his conversation [ in choosing his friends ].
[ترجمه ترگمان]من به او هشدار داده بودم که در گفتگوی خود با او شوخی کنم
[ترجمه گوگل]من در سخنرانی او [در انتخاب دوستانش] به او هشدار دادم

پیشنهاد کاربران

Add to that, her blabbing about my financial indiscretions

Crimes and Misdemeanors 1989🎥


کلمات دیگر: