کلمه جو
صفحه اصلی

covert


معنی : پناه گاه، سوراخ زیر زمینی، نهان، پوشیده، پوشپر
معانی دیگر : پنهان، نهفته، مستور، نهانی، پنهانی، مخفی، ناآشکار، (قدیمی) محفوظ، در پناه، ایمن، (حقوق) منکوحه، محصنه، تحت تصدی و تکفل شوهر، مامن، ماوی، (جا) سرپوشیده، حفاظدار، (شکار) پنهانگاه جانور (مثل زیر بته یا در سوراخ)، نهانگاه، رجوع شود به: covert cloth، راز

انگلیسی به فارسی

پنهان، پناه گاه، سوراخ زیر زمینی، نهان، پوشیده، پوشپر


نهان، راز، پناهگاه، پوشیده، پوشپر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: concealed or done in secret.
مترادف: concealed, hidden, secret
متضاد: overt, public
مشابه: clandestine, invisible, surreptitious, undercover

- The government has been carrying out covert operations in the region for several years.
[ترجمه ترگمان] دولت چندین سال است که عملیات مخفیانه ای را در این منطقه انجام داده است
[ترجمه گوگل] دولت طی چندین سال عملیات مخفیانه در منطقه را انجام داده است

(2) تعریف: under shelter; covered.
مترادف: covered, sheltered
متضاد: exposed
مشابه: private, secluded
اسم ( noun )
مشتقات: covertly (adv.), covertness (n.)
• : تعریف: a hiding place or covered shelter, esp. a thicket or other natural place for wildlife.
مترادف: den, lair, sanctuary
مشابه: nest, refuge

• thicket providing cover for game (hunting)
secret, hidden
something that is covert is secret or hidden; a formal word.

مترادف و متضاد

پناه گاه (اسم)
burrow, shelter, stronghold, sanctuary, asylum, harbor, refuge, awning, harborage, blindage, hovel, covert, howff, resort

سوراخ زیر زمینی (اسم)
covert, dower

نهان (صفت)
secret, covert, ulterior, stealth, recondite

پوشیده (صفت)
secret, latent, private, occult, overcast, covert, recondite, impenetrable

پوشپر (صفت)
covert

clandestine, underhanded


Synonyms: buried, camouflaged, cloaked, concealed, disguised, dissembled, furtive, hidden, hush-hush, incog, incognito, masked, obscured, private, privy, QT, secret, shrouded, stealthy, sub rosa, surreptitious, ulterior, undercover, underhand, under-the-table, under wraps, unsuspected, veiled


Antonyms: aboveboard, candid, frank, honest, open, overt, public, unconcealed


جملات نمونه

covert operations

عملیات مخفی


covert threat

تهدید نهانی


1. covert operations
عملیات مخفی

2. covert threat
تهدید نهانی

3. Religion is often made the covert of crime.
[ترجمه ترگمان]مذهب اغلب این جنایت را پنهان می کند
[ترجمه گوگل]دین اغلب پنهانی از جرم است

4. They have been supplying covert military aid to the rebels.
[ترجمه ترگمان]آن ها کمک های نظامی پنهانی به شورشیان را تامین کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها کمک های پنهانی نظامی را به شورشیان تحویل داده اند

5. The government was accused of covert military operations against the regime.
[ترجمه ترگمان]دولت به عملیات نظامی پنهانی علیه این رژیم متهم شده است
[ترجمه گوگل]دولت به عملیات مخفیانه نظامی علیه رژیم متهم شد

6. Every measure, both overt and covert, is being taken against terrorists.
[ترجمه Sherri] هر اقدامی، آشکار و پنهان علیه تروریست در حال انجام است
[ترجمه ترگمان]هر اقدامی، هم مخفیانه و هم مخفی، علیه تروریست ها صورت می گیرد
[ترجمه گوگل]هر اندازه گیری، هر دو آشکار و پنهانی، علیه تروریست ها صورت می گیرد

7. Thoughtful, well-reasoned covert action, lawfully reported to Congress, can be a tremendous foreign-policy instrument for a president.
[ترجمه ترگمان]Thoughtful، یک اقدام پنهان منطقی که به طور قانونی به کنگره گزارش می شود، می تواند یک ابزار سیاست خارجی فوق العاده برای یک رئیس جمهور باشد
[ترجمه گوگل]اقدام محکم و محرمانه که به طور قانونی به کنگره گزارش داده می شود، می تواند یک ابزار بزرگ سیاست خارجی برای یک رییس جمهور باشد

8. The covert activities of secret service and conspiracy theories entered the apparently benign. neutral world of the art museum.
[ترجمه ترگمان]فعالیت های پنهانی خدمات مخفی و تئوری های توطئه به ظاهر بی خطر و بی خطر، وارد شدند دنیای بی طرف موزه هنر
[ترجمه گوگل]فعالیت های پنهانی سرویس های مخفی و نظریه های توطئه به نظر می رسد خوش خیم است جهان بی طرف موزه هنر

9. He stole covert glances at her across the table.
[ترجمه ترگمان]او نگاهی مخفیانه به او روی میز انداخت
[ترجمه گوگل]او نگاه های پنهانی را در سرتاسر جدول دزدیده است

10. None of them had been trained in covert operations other than when dealing with criminals.
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از آن ها در عملیات مخفی به غیر از برخورد با جنایتکاران آموزش دیده بودند
[ترجمه گوگل]هیچکدام از آنها در عملیات پنهان، غیر از زمانی که با جنایتکاران برخورد نمی کردند، آموزش دیده بودند

11. A., when hundreds of covert jumps were carried out from the unfinished skeletons of office towers on Bunker Hill.
[ترجمه ترگمان]پاسخ: زمانی که صدها پرش سری از اسکلت نیمه تمام برج های اداری در Bunker هیل انجام شد
[ترجمه گوگل]A هنگامی که صدها جهش پنهانی از اسکلت ناتمام برج های اداری در Bunker Hill انجام شد

12. Though sometimes overt, racism is usually covert, but is deeply ingrained in professional and institutional practices.
[ترجمه ترگمان]اگر چه گاهی به صورت آشکار، نژاد پرستی معمولا مخفی است، اما عمیقا در فعالیت های حرفه ای و سازمانی ریشه دارد
[ترجمه گوگل]گرچه گاهی اوقات آشکار است، نژادپرستی معمولا پنهان است، اما عمیقا در شیوه های حرفه ای و نهادی غلبه دارد

13. Usually it is covert and can only be diagnosed by specifically measuring blood lipids.
[ترجمه ترگمان]معمولا این پنهان است و تنها می توان آن را به طور ویژه با اندازه گیری چربی های خونی تشخیص داد
[ترجمه گوگل]معمولا این پنهان است و تنها با تعیین لیپیدهای خون قابل تشخیص است

14. But the covert groupings have had their undercover work rumbled by loyalists.
[ترجمه ترگمان]اما گروه تجسس مخفیانه کار مخفیانه آن ها را انجام داده بود
[ترجمه گوگل]اما گروه های پنهانی کارهای مخفی خود را توسط وفاداران انجام داده اند

پیشنهاد کاربران

غیر علنی

پنهان
نهان

نااشکار


کلمات دیگر: