کلمه جو
صفحه اصلی

sickle


معنی : داس، دهره، با داس بریدن، بشکل داس دراوردن
معانی دیگر : دستره، منگال، بشکل داس، بشکل داس نیمدایره دراوردن

انگلیسی به فارسی

داس، دهره، بشکل داس، با داس بریدن، بشکل داس (نیم دایره) درآوردن


بدبختی، دهره، داس، با داس بریدن، بشکل داس دراوردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a tool consisting of a long, sharp, semicircular blade held by a short handle, used to cut grain and long grass.

(2) تعریف: something shaped like this tool, such as a crescent moon, or having a similar function, such as the cutting bars of a reaper.

• agricultural tool consisting of a curved blade attached to a short handle (used to cut grass, wheat, etc.)
a sickle is a tool with a short handle and a curved blade that is used for cutting grass and grain crops.

مترادف و متضاد

داس (اسم)
scythe, sickle

دهره (اسم)
sickle

با داس بریدن (فعل)
sickle

بشکل داس دراوردن (فعل)
sickle

جملات نمونه

1. the sickle has no edge
داس تیز نیست.

2. hammer and sickle
داس و چکش

3. i beheld the green fields of heaven and the sickle of the new moon . . .
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو . . .

4. i was the green field of heaven and the sickle of the new moon
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو

5. She bought herself a hoe and a sickle.
[ترجمه ترگمان]یک بیل و یک داس برای خودش خرید
[ترجمه گوگل]او خودش یک کج و خاکپور را خرید

6. A bad shearer never had a good sickle.
[ترجمه ترگمان]پشم چینی بد هرگز یک داس خوب نداشت
[ترجمه گوگل]چاقوی بد هرگز خمیر خوب نداشت

7. He swished the tops off weeds with a sickle.
[ترجمه ترگمان]نوک علف ها را با داس کوتاه کرد
[ترجمه گوگل]او علف های هرز را با غبار پرت کرد

8. Take the sickle which is lying on the grindstone.
[ترجمه ترگمان]داس را بگیر که روی سنگ آسیاب افتاده
[ترجمه گوگل]گندله ای را که بر روی سنگ شکن دروغ می گذارید، بردارید

9. The hammer and sickle is the emblem of the Communist Party.
[ترجمه ترگمان]چکش و داس نماد حزب کمونیست است
[ترجمه گوگل]چکش و گچ شکل نماد حزب کمونیست است

10. Diagnosis of the clinically severe forms of sickle cell disease is not difficult, providing awareness of the disease is high.
[ترجمه ترگمان]تشخیص اشکال جدی بالینی بیماری سلول داسی شکل دشوار نیست و آگاهی از این بیماری بالا است
[ترجمه گوگل]تشخیص اشکال بالینی بیماری شدید سلول های داسی شکل دشوار نیست، آگاهی از بیماری بسیار زیاد است

11. Notburga simply threw her sickle in the air, where it stayed until her boss gave in.
[ترجمه ترگمان]به سادگی داس خود را در هوا پرتاب کرد، جایی که تا وقتی که رئیسش تسلیم شد، آن جا ماند
[ترجمه گوگل]Notburga به سادگی گرگ خود را در هوا پرتاب کرد، جایی که تا زمانی که رئیسش در آن جا ماند، ماند

12. Diagnostic features of different types of sickle cell disease.
[ترجمه ترگمان]تشخیص ویژگی های انواع مختلف این بیماری سلولی داس
[ترجمه گوگل]ویژگی های تشخیص انواع مختلف بیماری سلول داسی شکل

13. They unfurled their red hammer and sickle pennants.
[ترجمه ترگمان]آن ها چکش قرمز و پرچم های داس خود را برافراشتند
[ترجمه گوگل]آنها چکش قرمز و پرچم داس به اهتزاز

14. Around 300 children with sickle cell disease are registered at King's College Hospital.
[ترجمه ترگمان]حدود ۳۰۰ کودک مبتلا به بیماری سلول داسی شکل در بیمارستان کالج سلطنتی ثبت می شوند
[ترجمه گوگل]حدود 300 کودک مبتلا به بیماری سلولهای داسی شکل در بیمارستان کالج کینگ ثبت شده اند

15. Lastly the serrated blade of the sickle required no sharpening: it would last for a whole harvest without attention.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، تیغه دندانه دار داس نیازی به تیز کردن نداشت: برای یک محصول کامل بدون توجه باقی می ماند
[ترجمه گوگل]در نهایت، تیغه دندانه دارپس نیاز به هیچ تیز نکردن داشت و بدون هیچ توجهی به کل محصول برمی خورد

hammer and sickle

داس و چکش


پیشنهاد کاربران

داس، وسیله ی برای دروکردن گندم

وابسته به جمله داس و یا سکه

نام سکه های نقره در رمان هری پاتر

a tool with a curved metal blade attached to a short handle that is used for cutting grass, grain, etc

داس

He killed her with a Sickle


کلمات دیگر: