مشتاق، چرک کردن، گندیدن
festering
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• formation of pus
full of pus, inflamed
full of pus, inflamed
جملات نمونه
1. carcasses of horses were festering in the battlefield
لاشه های اسبان در میدان جنگ می پوسیدند.
2. The wound is festering, and gangrene has set in.
[ترجمه ترگمان]زخم festering است و قانقاریا در آن ایجاد شده است
[ترجمه گوگل]زخم نافذ است و گانگگرن در آن قرار دارد
[ترجمه گوگل]زخم نافذ است و گانگگرن در آن قرار دارد
3. Many of the children are afflicted by festering sores.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کودکان مبتلا به زخم های چرکین و چرکین هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از کودکان مبتلا به زخم های غضروف شده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از کودکان مبتلا به زخم های غضروف شده اند
4. Disputes between environmentalists and loggers have been festering for decades.
[ترجمه ترگمان]اختلافات بین طرفداران محیط زیست و loggers دهه ها است که به هم ریخته است
[ترجمه گوگل]اختلافات بین محیط زیست و دامداران در دهه های گذشته غرق شده است
[ترجمه گوگل]اختلافات بین محیط زیست و دامداران در دهه های گذشته غرق شده است
5. The insider-trading case also revisits a long festering controversy.
[ترجمه ترگمان]در مورد تجارت داخلی نیز یک مناقشه festering طولانی ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]پرونده تجارت داخلی نیز بازنگری بحثهای طولانی مدت است
[ترجمه گوگل]پرونده تجارت داخلی نیز بازنگری بحثهای طولانی مدت است
6. The school toilet was a festering, diseased shed at the ravine's edge.
[ترجمه ترگمان]توالت مدرسه یک انبار کثیف و کثیف بود که در لبه دره افتاده بود
[ترجمه گوگل]توالت مدرسه یک غریزه و بیمار بود که در لبه ی دره ریخته شد
[ترجمه گوگل]توالت مدرسه یک غریزه و بیمار بود که در لبه ی دره ریخته شد
7. But the festering problem may have effects on the brain,(Sentence dictionary) just as it can elsewhere in the body.
[ترجمه ترگمان]اما مشکل festering ممکن است اثرات روی مغز داشته باشد، (فرهنگ لغت جملات)درست همانطور که می تواند در جاه ای دیگر بدن تاثیر داشته باشد
[ترجمه گوگل]اما مشکل مبهم ممکن است بر مغز تاثیر بگذارد (دیکشنری حکم) همانطور که در جاهای دیگر موجود است
[ترجمه گوگل]اما مشکل مبهم ممکن است بر مغز تاثیر بگذارد (دیکشنری حکم) همانطور که در جاهای دیگر موجود است
8. This band sounds like an ulcer, a festering sore, a self-consuming but none the less exhilarating secretion of bile.
[ترجمه ترگمان]این گروه شبیه زخم است، زخم سطحی و self، اما فاقد ترشح less صفرا است
[ترجمه گوگل]این گروه به نظر می رسد زخم، درد زخم غلیظ، ترشح صفرا، خودمراقبت، اما هیچگاه کمتر هیجان انگیز است
[ترجمه گوگل]این گروه به نظر می رسد زخم، درد زخم غلیظ، ترشح صفرا، خودمراقبت، اما هیچگاه کمتر هیجان انگیز است
9. The scabby, festering evil went out of him at the touch of this holy place.
[ترجمه ترگمان]ای scabby، که در دست این مکان مقدس افتاده بود از او بیرون رفت
[ترجمه گوگل]بدبختی، بدبختی و بدبختی از لشکر این مکان مقدس خارج شد
[ترجمه گوگل]بدبختی، بدبختی و بدبختی از لشکر این مکان مقدس خارج شد
10. Anything more will lead to festering bad feelings and an overemphasis on money.
[ترجمه ترگمان]هر چیزی بیشتر به خاطر احساسات بد و پولی که به پول احتیاج دارد منجر خواهد شد
[ترجمه گوگل]هرچه بیشتر به احساسات غم انگیز و غلبه بر پول کمک می کند
[ترجمه گوگل]هرچه بیشتر به احساسات غم انگیز و غلبه بر پول کمک می کند
11. Putrid domestic waste drips into the already festering canals.
[ترجمه ترگمان]putrid داخلی، قطره قطره را در آن آب های کثیف، فرو می ریزد
[ترجمه گوگل]زباله های خانگی پر از زباله ها به کانال های موجود در حال زوال می افتد
[ترجمه گوگل]زباله های خانگی پر از زباله ها به کانال های موجود در حال زوال می افتد
12. A festering inflammation on his foot kept him from joining the Capuchin order.
[ترجمه ترگمان]التهاب festering در پایش او را از پیوستن به the Capuchin منع می کرد
[ترجمه گوگل]التهاب غلیظ در پای او باعث شد او از پیوستن به نظم Capuchin جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]التهاب غلیظ در پای او باعث شد او از پیوستن به نظم Capuchin جلوگیری کند
13. "North America's festering sore of what do with its homeless and disenfranchised is crystallized in a few short blocks, " The Sunday Times of Australia wrote.
[ترجمه ترگمان]ساندی تایمز استرالیا نوشت: \" از آنچه که با بی خانمان ها و محروم کردن خود از حقوق محروم است، در چند بلوک کوتاه متبلور می شود \"
[ترجمه گوگل]The Sunday Times of Australia نوشت: 'آسیب جدی شمال امریکا در مورد مسائلی که با افراد بی خانمان و غیر قانونی آن روبرو شده است، در چند بلوک کوتاه کریستال شده است
[ترجمه گوگل]The Sunday Times of Australia نوشت: 'آسیب جدی شمال امریکا در مورد مسائلی که با افراد بی خانمان و غیر قانونی آن روبرو شده است، در چند بلوک کوتاه کریستال شده است
14. The flagrant use of cocaine is a festering scandal in middle - and upper - class life.
[ترجمه ترگمان]استفاده آشکار از کوکائین، یک رسوایی festering در زندگی طبقه متوسط و طبقه بالا است
[ترجمه گوگل]استفاده آشکار کوکائین یک رسوایی مخرب در زندگی متوسط و بالاتر است
[ترجمه گوگل]استفاده آشکار کوکائین یک رسوایی مخرب در زندگی متوسط و بالاتر است
15. Battles like the one in Pipola are festering all over India.
[ترجمه ترگمان]معلوم می شود که نبردها در Pipola در سراسر هندوستان در جریان است
[ترجمه گوگل]جنگ هایی مانند یک در Pipola در سراسر هند غرق می شوند
[ترجمه گوگل]جنگ هایی مانند یک در Pipola در سراسر هند غرق می شوند
پیشنهاد کاربران
چرکی، چرکین
. . . all the festering wounds of your marriage,
the disappoints, the resentments they're gone in one clean yank, and you're free
. . . تمام زخم های چرکین ازدواجتون . . . یاس ها و ناامیدی ها، دلخوری ها و رنجش ها. . . پاک میشه و تو راحت و آزاد میشی
the disappoints, the resentments they're gone in one clean yank, and you're free
. . . تمام زخم های چرکین ازدواجتون . . . یاس ها و ناامیدی ها، دلخوری ها و رنجش ها. . . پاک میشه و تو راحت و آزاد میشی
کلمات دیگر: