1- بستن، گرفتن، مسدود کردن 2- زیادی پر کردن، اشباع کردن 3- (به واسطه ی ترس یا احساسات) قادر به صحبت نبودن، زبان بندآمدن
choke up
1- بستن، گرفتن، مسدود کردن 2- زیادی پر کردن، اشباع کردن 3- (به واسطه ی ترس یا احساسات) قادر به صحبت نبودن، زبان بندآمدن
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• (1) تعریف: to lose the ability to speak because of intense emotion or stress.
• (2) تعریف: in baseball, to move one's hands up from the bottom end of the bat.
جملات نمونه
1. You mustn't choke up so far on the bat.
[ترجمه ترگمان]تو نباید تا این حد خودت را خفه کنی
[ترجمه گوگل]شما تا حالا نبوده اید بر خفاش
[ترجمه گوگل]شما تا حالا نبوده اید بر خفاش
2. Our basketball team began to choke up in the last quarter.
[ترجمه ترگمان]تیم بسکتبال ما شروع به خفه شدن کرد
[ترجمه گوگل]تیم بسکتبال ما در سه ماهه آخر شروع به خندیدن کرد
[ترجمه گوگل]تیم بسکتبال ما در سه ماهه آخر شروع به خندیدن کرد
3. He had to choke up 300 pounds to pay his creditors.
[ترجمه ترگمان]او مجبور بود سیصد لیره برای pay بپردازد
[ترجمه گوگل]او مجبور شد 300 پوند را جریمه کند تا به طلبکارانش پرداخت کند
[ترجمه گوگل]او مجبور شد 300 پوند را جریمه کند تا به طلبکارانش پرداخت کند
4. They began to choke up in the last innings.
[ترجمه ترگمان]در آخرین نوبت شروع به خفه شدن کردند
[ترجمه گوگل]آنها در آخرین نوازش ها خفه شدند
[ترجمه گوگل]آنها در آخرین نوازش ها خفه شدند
5. They began choke up in the last innings.
[ترجمه ترگمان]در آخرین نوبت شروع به خفه شدن کردند
[ترجمه گوگل]آنها در آخرین نوازش شروع به خندیدن کردند
[ترجمه گوگل]آنها در آخرین نوازش شروع به خندیدن کردند
6. Our team began to choke up in the last inning.
[ترجمه ترگمان] تیم ما شروع به خفه شدن کرد
[ترجمه گوگل]تیم ما در آخرین انین خفه شد
[ترجمه گوگل]تیم ما در آخرین انین خفه شد
7. Our team began to choke up in the last innings.
[ترجمه ترگمان] تیم ما شروع به خفه شدن کرد
[ترجمه گوگل]تیم ما شروع به خم کردن در آخرین نوبت
[ترجمه گوگل]تیم ما شروع به خم کردن در آخرین نوبت
8. A courtroom lawyer must never choke up under pressure.
[ترجمه ترگمان]یه وکیل دادگاه نباید تحت فشار قرار بگیره
[ترجمه گوگل]یک وکیل دادگاه باید هرگز تحت فشار قرار ندهد
[ترجمه گوگل]یک وکیل دادگاه باید هرگز تحت فشار قرار ندهد
9. When presented with more options, though, we choke up.
[ترجمه ترگمان]اگر چه زمانی با گزینه های بیشتری ارائه می شود، ما خفه می شویم
[ترجمه گوگل]هرچند که با گزینه های بیشتر ارائه می شود، ما خفه می شویم
[ترجمه گوگل]هرچند که با گزینه های بیشتر ارائه می شود، ما خفه می شویم
10. The water hyacinth grows in profusion and tends to choke up the local rivers.
[ترجمه ترگمان]رنگ سنبل آبی به وفور رشد می کند و باعث می شود رودخانه های محلی مسدود شوند
[ترجمه گوگل]سنبلچه آب غنی می شود و تمایل دارد رودخانه های محلی را خفه کند
[ترجمه گوگل]سنبلچه آب غنی می شود و تمایل دارد رودخانه های محلی را خفه کند
پیشنهاد کاربران
کوتاه کردن محل نگهداشتن چوب بیس بال
زبان بند اومدن
فشردن گلو با بغض
close to crying and/or having difficulty talking due to strong emotion
close to crying and/or having difficulty talking due to strong emotion
بغض کردن
کلمات دیگر: