کلمه جو
صفحه اصلی

ass


معنی : ستیزه جو، ستیز گر، الاغ، خر
معانی دیگر : آدم احمق، بی شعور، بی خرد، (جانورشناسی) خر (از تیره ی equidae)، خر وحشی (equus asinus)، (امریکا - خودمانی و ناپسند)، کون، پیزی، الاه، ادم نادان و کند ذهن

انگلیسی به فارسی

(جانورشناسی) خر، الاغ، آدم نادان و کند‌ذهن، کون


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a long-eared, usu. domesticated animal related to the horse; donkey.
مترادف: donkey
مشابه: burro, equine, hinny, jackass, mule

(2) تعریف: (informal) one who is or appears to be stupid.
مترادف: blockhead, chump, ding-a-ling, dolt, dope, dullard, fool, half-wit, idiot, imbecile, jackass, knucklehead, lamebrain, moron, nincompoop, ninny, numskull, sap, tomfool
مشابه: donkey, lout, lubber, lummox, oaf, simpleton

(3) تعریف: (vulgar slang) the buttocks as seen as a single part of the body; rear end.

• donkey; stupid person, asshole (slang); buttocks (vulgar slang)
an ass is an animal similar to a horse but smaller and with long ears.
you can call someone an ass when you think they have done something foolish.
your ass is your bottom; used in informal american english.

مترادف و متضاد

ستیزه جو (اسم)
contestant, ass, bullhead, barrator, bullet head, hector, pettifogger, rooster, teaser, mule

ستیز گر (اسم)
ass, bullhead, barrator, bullet head, hector, pettifogger, rooster, teaser

الاغ (اسم)
ass, donkey, burro, moke

خر (اسم)
fool, dickey, dicky, ass, donkey, stupid person

stupid person


Synonyms: blockhead, dolt, donkey, dope, dunce, fool, idiot, imbecile, jackass, jerk, nitwit, numbskull, simpleton, twit


جملات نمونه

1. kick ass
(خودمانی) 1- اردنگ زدن،گوشمال دادن،در کونی زدن 2- (با زور و تهدید) وادار کردن،به هدف رساندن

2. kiss ass
(خودمانی ـ زننده ـ کون کسی را بوسیدن) خایه مالی کردن،چاپلوسی کردن

3. he made an ass of himself
خیلی الاغ بازی درآورد.

4. he tied the ass to the tree with its halter
او خر را با افسارش به درخت بست.

5. shapury mistook the ass for a deer and shot it!
شاپوری الاغ را با آهو عوضی گرفت و آنرا با تیر زد!

6. to make an ass of (oneself)
خریت کردن،الاغ بازی درآوردن،حماقت کردن

7. instead of a weapon, david used the jawbone of an ass
حضرت داود به جای اسلحه از آرواره ی الاغ استفاده کرد.

8. The fault of the ass must not be laid upon the packsaddle.
[ترجمه ترگمان]تقصیر الاغ نباید روی the گذاشته شود
[ترجمه گوگل]خطای الاغ نباید بر روی پد اسلحه گذاشته شود

9. Better be the head of an ass than the tail of a horse.
[ترجمه امسا] سر یک الاغ باشی بهتر از اینه که دم اسب باشی
[ترجمه ب گنج جو] کله ی الاغ باش، دم اسب نباش.
[ترجمه ترگمان] بهتره سر یه اسب باشه تا دم اسب
[ترجمه گوگل]بهتر از سر دم یک اسب است

10. Wherever an ass falleth, there will he never fall again.
[ترجمه رضا] هرجا که خر خر شود دیگر هرگز سقوط نخواهدکرد
[ترجمه ترگمان]هر جا که خر خر شود، دیگر هرگز سقوط نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]هر جا که الاغ می افتد، او هرگز سقوط نخواهد کرد

11. The ass wags his ears.
[ترجمه ترگمان]در حالی که گوش های خود را تکان می دهد
[ترجمه گوگل]الاغ او را گوش می دهد

12. A book is a mirror ,if an ass peers into it,you can't expect an apostle to look out.
[ترجمه ترگمان]یک کتاب، یک آینه است، اگر یک کون گنده در آن دخالت کند، تو نمی توانی انتظار داشته باشی که یک رسول به بیرون نگاه کند
[ترجمه گوگل]کتاب یک آینه است، اگر یک الاغ در آن قرار بگیرد، نمی توانید انتظار داشته باشید که رسول نگاه کند

13. Don't make an ass out of yourself.
[ترجمه ترگمان]از خودت دفاع نکن
[ترجمه گوگل]الاغ را از خود نپوشانید

14. When the shooting started we hauled ass out of there.
[ترجمه ترگمان]وقتی که تیراندازی شروع شد، ما رو از اونجا بیرون کشیدیم
[ترجمه گوگل]وقتی شروع به تیراندازی کردیم، از آنجا خارج شدیم

15. We're gonna kick San Francisco's ass good tonight.
[ترجمه ترگمان]امشب کون \"سانفرانسیسکو\" رو سرویس می کنیم
[ترجمه گوگل]ما امشب خوب الاغ سان فرانسیسکو را می خوریم

don't be an ass!

خر نباش، خر نشو!


He made an ass of himself.

خیلی الاغ‌بازی درآورد.


اصطلاحات

to make an ass of (oneself)

خریت کردن، الاغ‌بازی درآوردن، حماقت کردن


پیشنهاد کاربران

یکی از معانی ass نشیمنگاه می باشد! ( ماتحت )

خودمانی
کون

حماقت نکن . خریت نکن

باسن، نشیمنگاه، ( خودمانی )

به معنی �الاغ�
همان طور که یکی از قصه های هزار و یک شب قصه گاو و الاغ است.
Bull and the Ass

Kiss my ass اصتلاحی هست یعنی چاپلوسی کردن

به معنای خر هم می شود اما جایی نگویید چون معنی اصلی اش باسن ، نشیمنگاه یا همان کون خودمان است.

چاره .
مثال : had no ass = چاره ای نیست

ass به معنای باسن یا الاغ میباشد و بیشتر در اصطلاحات به معنای باسن است ( گفتاری - خودمونی ) بی ادبی نباشه به معنای کون میباشد.


Kiss the ass چاپلوسی کردن نمیشود یک فحش انگلیسی است .
Ass باسن هم نمیشود کون میشود .

1 باسن، کون خودمان
2 خر یا الاغ

کون یا باسن

در انگلیسی "ass" یک کلمه فحش ( به معنای بی ادبی و بد آن ) است. "butt" کلمه بی ادبی نیست.

به عنوان مثلا یک خانم بخواهد از این کلمه استفاده کند باید از butt استفاده کند که بجای کلمه "ass" کمتر معنای زشت آن را میدهد
my boss touched my butt at work

در حال حال منظور هر دو یکسان است.

. A giant ass



۱. الاغ - خر
۲. باسن
۳. داغون - زاقارت - مزخرف

◀️The song is ass : آهنگه داغونیه
◀️Camerawork is ass : کار فیلمبرداری افتضاحه

🔴Having the condition of being undesirable.
◀️Dude, Genovese drug store is so ass.


کلمات دیگر: