کلمه جو
صفحه اصلی

soaking


معنی : غسل، خیس خوری، عمل خیساندن

انگلیسی به فارسی

خیساندن، عمل خیساندن، غسل، خیس خوری


انگلیسی به انگلیسی

• drenched, wet
immersion in liquid; absorption of a liquid; liquid which has been absorbed
if something is soaking or soaking wet, it is very wet.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] غوطه وری - خیس خوردن - غوطه ور نمودن

مترادف و متضاد

غسل (اسم)
ablution, wash, dip, immersion, soaking

خیس خوری (اسم)
soaking, soak, drench, drenching, soakage

عمل خیساندن (اسم)
soaking

جملات نمونه

1. Blood from his torn ear was soaking his collar.
[ترجمه ترگمان]خون از گوش شکافته او یقه او را خیس کرده بود
[ترجمه گوگل]خون از گوشه پاره شده یقه اش را خیس کرد

2. The dirty clothes are soaking in soapy water.
[ترجمه ترگمان]لباس های کثیف در آب صابون soaking
[ترجمه گوگل]لباس های کثیف در آب صابون فرو می ریزند

3. Remove stains by soaking in a mild solution of bleach.
[ترجمه ترگمان]لکه ها را با خیساندن در محلول ملایم سفید کننده تمیز کنید
[ترجمه گوگل]لکه ها را با خیساندن در محلول ملایم سفید کننده تمیز کنید

4. Lentils do not require soaking before cooking.
[ترجمه ترگمان]Lentils نیازی به خیساندن قبل از پخت ندارند
[ترجمه گوگل]عدس قبل از پختن نیاز به خیس کردن ندارد

5. We blanch almonds by soaking off their skins in boiling water.
[ترجمه ترگمان]ما با soaking پوست خود را در آب جوشان خیس می کنیم
[ترجمه گوگل]ما با خمیر کردن پوست خود را در آب جوش بادام را تمیز کنید

6. The clothes are soaking in soapy water.
[ترجمه ترگمان]لباس ها در آب صابون soaking
[ترجمه گوگل]لباس ها در آب صابون فرو می ریزند

7. We were lying by the pool, soaking up the afternoon sun.
[ترجمه ترگمان]کنار استخر دراز کشیده بودیم و آفتاب بعد از ظهر را خیس می کردیم
[ترجمه گوگل]ما در کنار استخر دروغ می گشتیم و خورشید بعد از ظهر را خیس می کردیم

8. The soaking wet sneakers squished as he walked.
[ترجمه ترگمان]همچنان که راه می رفت کفش های کهنه خیس و خیس را سر و صدا می کرد
[ترجمه گوگل]کفش های مرطوب خیسش را به عنوان او راه می رفت

9. We were all soaking wet .
[ترجمه ترگمان]همه خیس خیس بودیم
[ترجمه گوگل]همه ما خیس شدیم

10. Police aimed water hoses at the marchers, soaking them.
[ترجمه ترگمان]پلیس با هدف جذب راهپیمایان، شلنگ های آب را هدف قرار داد
[ترجمه گوگل]پلیس با استفاده از شلنگ آب در تیراندازان، آنها را خیس کرده است

11. Are you in favour of soaking the rich?
[ترجمه ترگمان]آیا شما از اینکه ثروتمندان را خیس می کنید راضی هستید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما به نفع غنی کردن غلیظ هستید؟

12. He was accused of soaking his clients.
[ترجمه ترگمان]او متهم به جذب مشتری های خود شد
[ترجمه گوگل]او متهم به خیس کردن مشتریانش بود

13. We got soaking wet just going from the car to the house.
[ترجمه ترگمان]ما تازه از ماشین تا خونه خیس شدیم
[ترجمه گوگل]ما فقط خیس خوردیم از ماشین به خانه

14. That coat is soaking—take it off.
[ترجمه ترگمان] این کت - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]این کت را خیس کرده است

15. You can sprout the seeds fast by soaking with warm water.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید با جذب آب گرم، دانه ها را به سرعت جوانه بزنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید دانه ها را با آب گرم خیس بخورید

پیشنهاد کاربران

Drenching is an adjective
خیس کننده
Drenching rain
باران خیس کننده

به شدت
Syn extremely

خیس خورده

soaking ( شیمی )
واژه مصوب: خیساندن
تعریف: فروبردن مواد در آب یا مایع دیگر

خیسِ خالی - کاملا خیس - خیس خورده
noun
[singular]
1 : an act of leaving something in a liquid for a long time : soak
◀️These dishes need a good soaking

2 : an act of making someone or something very wet
People at the game got a soaking [=got soaked] from an unexpected rain shower.


soaking / ADJECTIVE
◀️a soaking rain
◀️
I was soaking [=completely wet] after walking home in the rain.
◀️I was soaking wet

◀️Your soaking wet body will kill you finally in this coldness

خیس خوردن


کلمات دیگر: