کلمه جو
صفحه اصلی

over the years

انگلیسی به انگلیسی

• through the years, as the years have passed

جملات نمونه

1. Her savings has dwindled away over the years as the result of her extravagance.
[ترجمه ترگمان]پس از گذشت سال ها، پس اندازش به تدریج از بین رفته بود
[ترجمه گوگل]پس اندازش در طول سالها به دلیل سوءاستفاده او از بین رفته است

2. Her face hadn't altered much over the years.
[ترجمه ترگمان]صورتش در این سال ها تغییر نکرده بود
[ترجمه گوگل]چهره اش در طول سالها تغییر نکرده بود

3. Over the years, the stone steps had worn smooth.
[ترجمه ترگمان]طی این سال ها، پله های سنگی صاف و صیقلی شده بودند
[ترجمه گوگل]در طول سالها، مراحل سنگی صاف بود

4. Environmental awareness has increased over the years.
[ترجمه ترگمان]آگاهی از محیط زیست در طول سالیان افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]آگاهی محیط زیست در طول سال ها افزایش یافته است

5. Over the years her work has compelled universal admiration and trust.
[ترجمه ترگمان]در طی سال ها کار او تحسین و احترام جهانی را برانگیخته است
[ترجمه گوگل]در طول سالها کار او تحمیل و اعتماد جهانی را مجبور کرده است

6. His strength has diminished over the years.
[ترجمه ترگمان]در طی این سال ها قدرتش تحلیل رفته
[ترجمه گوگل]قدرتش در طول سالها کاهش یافته است

7. Over the years, he has earned our affection and esteem.
[ترجمه ترگمان]در طول این سال ها محبت و محبت ما را جلب کرده است
[ترجمه گوگل]در طول سالها، او محبت و عزت ما را به دست آورده است

8. Over the years, I have grown quite fond of her.
[ترجمه ترگمان]در طول این سال ها، من به او خیلی علاقه مند شده ام
[ترجمه گوگل]در طول سالها، من از او بسیار علاقه مند شده ام

9. Paul's certainly mellowed over the years.
[ترجمه ترگمان]مطمئنا پل در این سال ها نرم و نرم شده بود
[ترجمه گوگل]پولس قطعا در طول سالها خسته شده است

10. She's suffered a good deal of misfortune over the years.
[ترجمه ترگمان]در این سال ها از بدشانسی و بدبختی رنج می برد
[ترجمه گوگل]او در طول سالها به خوبی از بدبختی رنج می برد

11. My tastes have changed enormously over the years.
[ترجمه ترگمان]tastes در طول سال ها به میزان زیادی تغییر کرده است
[ترجمه گوگل]طعم های من در طول سال ها به شدت تغییر کرده است

12. Over the years we just drifted apart.
[ترجمه ترگمان]در طول سال ها از هم جدا شدیم
[ترجمه گوگل]در طول سالها ما فقط از هم جدا شدیم

13. Our friendship has steadily strengthened over the years.
[ترجمه ترگمان]دوستیمون در طول سال ها تقویت شد
[ترجمه گوگل]دوستی ما در طول سالها به طور پیوسته تقویت شده است

14. The old table has become worked down over the years.
[ترجمه ترگمان]این میز قدیمی در طول سالیان دراز شده است
[ترجمه گوگل]جدول سالانه در طول سالها کاهش یافته است

پیشنهاد کاربران

پس از سالها

طی سال ها. . . در طول چندین سال

طی گذشت سال ها

طی سالیان سال ، طی گذشت سالها و . . .

طی سالیان متمادی و . . .

طی سالیان

سال ها
در طول سالیان
طی سالیان


کلمات دیگر: