1. a morbid alteration of skin color
تغییر رنگ بیمار گونه ی پوست
2. the morbid details of that story
جزئیات هول انگیز آن داستان
3. when i was ill, a lot of morbid thoughts passed through my mind
مریض که بودم اغلب اوقات فکر مرگ و میر به مغزم خطور می کرد.
4. Some people have a morbid fascination with crime.
[ترجمه م م] برخی افراد تمایل وحشتناکی به جرم دارند
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم علاقه بیمارگونه با جنایت دارند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم شکنجه جسمانی دارند
5. His head was full of morbid thoughts.
[ترجمه ترگمان]سرش پر از افکار بیمارگونه بود
[ترجمه گوگل]سرش پر از افکار مضر بود
6. He had a morbid fascination with blood.
[ترجمه ترگمان]او یک شیفتگی بیمارگونه با خون داشت
[ترجمه گوگل]او تا به حال جذابیت مضر با خون داشت
7. 'He might even die. ' 'Don't be so morbid. '
[ترجمه ترگمان]ممکنه حتی بمیره این قدر بد نباش
[ترجمه گوگل]او حتی ممکن است بمیرد '' نه خیلی مضر '
8. The book is not as morbid as it sounds.
[ترجمه ترگمان]این کتاب به آن اندازه که به نظر می رسد بیمارگونه نیست
[ترجمه گوگل]این کتاب به نظر می رسد مضر نیست
9. That had always struck me as pretty morbid, but this was the season of goodwill to all men.
[ترجمه ترگمان]این موضوع همیشه مرا بیمارگونه می دید، اما این فصل حسن نیت به همه مردان بود
[ترجمه گوگل]این همواره من را به عنوان بسیار مضر به حساب آورد، اما این فصل از حسن نیت به همه مردان بود
10. But the film has a morbid elegance and an exotic lust for the jugular.
[ترجمه ترگمان]اما این فیلم یک زیبایی بیمارگونه و یک هوس عجیب و غریب برای خرخره دارد
[ترجمه گوگل]اما فیلم دارای ظرافت مضر و شهوت عجیب و غریب برای jugular است
11. Writing a will is not evidence of a morbid preoccupation with death.
[ترجمه ترگمان]نوشتن وصیت نامه شاهدی بر مشغولیت ذهنی بیمارگونه با مرگ نیست
[ترجمه گوگل]نوشتن اراده، شواهدی از مضر بودن مضر مرگ نیست
12. For inflammatory bowel disease the morbid risk varies with age.
[ترجمه ترگمان]برای بیماری روده ملتهب، ریسک بیمارگونه با گذشت زمان فرق می کند
[ترجمه گوگل]برای بیماری التهابی روده، خطری مورب با سن متفاوت است
13. For the students it becomes a period of morbid hibernation, lying low and waiting out the years.
[ترجمه ترگمان]برای دانش آموزان، این دوره تبدیل به یک دوره خواب زمستانی می شود، که پایین دراز کشیده و در طول سال ها منتظر می مانند
[ترجمه گوگل]برای دانش آموزان آن دوره ای از خواب زمستانی مبهم می شود، دروغ گفتن کم و انتظار از سال
14. Rather than jump to morbid conclusions, I let him cow me into accepting his version of the incident.
[ترجمه ترگمان]به جای آن که به نتیجه گیری بیمارگونه تبدیل شود، اجازه دادم که به من اجازه دهد که نسخه او از این حادثه را بپذیرم
[ترجمه گوگل]به جای اینکه به نتایج مخرب برسیم، اجازه دادم که او را به پذیرش نسخه خود از این حادثه ببرم