کلمه جو
صفحه اصلی

trundle


معنی : چرخک، غلتک، بارکش کوتاه، غلتاندن، تراندن، غل خوردن، گشتن، سنگین حرکت کردن، چرخیدن
معانی دیگر : چرخ کوچک، چرخچه، (با زحمت) حرکت دادن، حرکت کردن، مخفف: trundle bed و lantern pinion، (مهجور) چرخ دستی، گاری دستی (با چرخ های بلبرینگ مانند)، غلتیدن، دور گشتن، (با چرخ دستی یا هر وسیله ی دارای چرخک) حمل کردن

انگلیسی به فارسی

چرخک، غلتک، بارکش کوتاه، تراندن، غلتاندن، گشتن،چرخیدن، غل خوردن


شتاب، غلتک، چرخک، بارکش کوتاه، گشتن، تراندن، سنگین حرکت کردن، غلتاندن، چرخیدن، غل خوردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: trundles, trundling, trundled
(1) تعریف: to convey using wheels or a wheeled vehicle.
مشابه: roll

(2) تعریف: to cause to roll or spin.
مشابه: roll
فعل ناگذر ( intransitive verb )
(1) تعریف: to move on or as if on wheels; roll along.
مشابه: roll

(2) تعریف: to walk or go, often with a rolling gait.
اسم ( noun )
مشتقات: trundler (n.)
(1) تعریف: a small wheel or roller.

(2) تعریف: a rolling motion.

• roll, cause to roll; transport in a wheeled vehicle; cause to rotate (archaic)
if a vehicle trundles somewhere, it moves there slowly.
if you trundle something somewhere, you move or roll it along slowly.

مترادف و متضاد

چرخک (اسم)
reel, pulley, caster, rowel, trundle, whirligig

غلتک (اسم)
roll, roller, trundle, sledge

بارکش کوتاه (اسم)
trundle

غلتاندن (فعل)
roll, trundle, turn over, trindle

تراندن (فعل)
roll, trundle

غل خوردن (فعل)
trundle

گشتن (فعل)
go, turn, grow, search, roll, trundle, roam, swirl, goggle, troll

سنگین حرکت کردن (فعل)
thump, lumber, trundle

چرخیدن (فعل)
roll up, turn, twirl, whirl, swing, reel, pivot, rotate, wheel, wry, twist, trundle, revolve, trill, spin, troll, slue

جملات نمونه

1. Girls trundle in carrying heavy book bags.
[ترجمه مجید وحید] دختران بخاطر حمل کیسه های سنگین کناب ، به سختی راه میرفتند.
[ترجمه ترگمان]دخترها در حال حمل کیف سنگین کتاب بودند
[ترجمه گوگل]دختران در حمل کیسه های کتاب سنگین حرکت می کنند

2. Hundreds of trucks full of fruit and vegetables trundle across the border each day.
[ترجمه ترگمان]صدها کامیون پر از میوه و سبزیجات در هر روز از مرز عبور می کنند
[ترجمه گوگل]صدها کامیون پر از میوه ها و سبزیجات هر روز در سراسر مرز عبور می کنند

3. They seem to trundle out the same old films every Christmas.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد هر کریسمس هر کریسمس از همان فیلم های قدیمی بیرون کشیده می شود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که آنها هر یک از کریسمس فیلم های قدیمی را پخش می کنند

4. Soon after he spoke, army trucks began to trundle into Jerusalem and numerous soldiers appeared on the streets.
[ترجمه ترگمان]اندکی پس از آن که او صحبت کرد، کامیون های ارتشی شروع به حمله به بیت المقدس کردند و سربازان زیادی در خیابان ها ظاهر شدند
[ترجمه گوگل]به زودی پس از سخنرانی، کامیون های ارتش به اورشلیم پیوستند و سربازان متعدد در خیابان ها ظاهر شدند

5. Suppose Winston Churchill and Luciano Pavarotti trundle into a restaurant and sit near you.
[ترجمه ترگمان]فرض کن ین ستون Churchill و Luciano قدم زنان به یک رستوران بروند و نزدیک شما بنشینند
[ترجمه گوگل]فرض کنید وینستون چرچیل و لوچیانو پااروتتی به یک رستوران بروند و در نزدیکی شما نشسته باشند

6. I watch a white Lamborghini Countach trundle past on the street outside and shake my head in disbelief.
[ترجمه ترگمان]و با ناباوری سرم را تکان می دهم و با ناباوری سرم را تکان می دهم
[ترجمه گوگل]من یک لامبورگینی Countach سفید را در خیابان بیرون می بینم و سرم را به بی اعتنایی تکان می دهم

7. After entering the system trundle strip, as soon as the blue screen dodges, restarts.
[ترجمه ترگمان]بعد از ورود به سیستم، به محض آن که صفحه آبی از بین برود، restarts
[ترجمه گوگل]پس از وارد شدن به نوار سیستم، به محض اینکه صفحه آبی کنار می آید، دوباره راه اندازی می شود

8. You know which trundle bed is yours.
[ترجمه ترگمان]می دونی اون تخت تاشو مال توئه
[ترجمه گوگل]شما می دانید که رخت خواب شما مال شما است

9. Large-scale control system's core trundle lamphouse.
[ترجمه ترگمان]هسته مرکزی سیستم کنترل در مقیاس بزرگ
[ترجمه گوگل]Lamphouse اصلی سیستم کنترل سیستم در مقیاس بزرگ

10. They plan to trundle across the Martian surface searching for signs of water and life.
[ترجمه ترگمان]آن ها قصد دارند تا به دنبال نشانه هایی از آب و زندگی از روی سطح Martian عبور کنند
[ترجمه گوگل]آنها قصد دارند در سرتاسر سطح مریخ گردش کنند تا علائم آب و زندگی را جستجو کنند

11. A few horse-drawn carts still trundle through the dilapidated mining villages.
[ترجمه ترگمان]چند ارابه حامل چند ارابه که هنوز سر پا ایستاده بودند و در روستاهای dilapidated قدم می زدند
[ترجمه گوگل]چند چرخ دستی اسب همواره از طریق روستاهای معدن ویران می شود

12. I am coming !'he shouted, and sailed the trundle - bed boat straight at them.
[ترجمه ترگمان]! دارم میام سپس قایق کوچک تاشو را به طرف آن ها برد و فریاد زد:
[ترجمه گوگل]من می آیم! 'فریاد زد:' قایق راننده را به سمت راست بچرخانید '

13. Trundle a hoop along.
[ترجمه ترگمان]یک حلقه در طول یک حلقه
[ترجمه گوگل]یک حلقه را به هم متصل کنید

14. He didn't come. Laura and Mary were undressed, and they said their prayers and snuggled into the trundle bed.
[ترجمه ترگمان]او نیامد لورا و مری لباس های خود را می پوشیدند و دعای خود را می خواندند و خود را روی تخت تاشو لم می دادند
[ترجمه گوگل]او نمی آمد لورا و ماری لباسهایشان را پوشیدند و گفتند که دعا می کنند و به تخت خواب می روند

This bed has four trundles.

این تختخواب چهار چرخک دارد.


The fruit seller trundled his cart along the street.

میوه‌فروش چرخ دستی خود را در خیابان می‌کشید.


پیشنهاد کاربران

به آرامی حرکت کردن، به آرامی پیش رفتن


کلمات دیگر: