برنامه هارا ردیف کردن
get one's ducks in a row
پیشنهاد کاربران
کارارو ردیف کنیم
آماده شدن، حاضر شدن برای چیزی/کاری، مرتب کردن، ترتیب کارها را دادن، به استقبال چیزی رفتن، انتظار چیزی را کشیدن، برنامه ریزی کردن، روبه راه کردن، سر و سامان دادن
کلمات دیگر: