1. the petulant demands of a spoilt child
خواسته های بهانه گیرانه ی کودک لوس
2. His critics say he's just being silly and petulant.
[ترجمه ترگمان]critics می گویند که او فقط احمق و کج خلق است
[ترجمه گوگل]منتقدان او می گویند که او فقط احمقانه و بی پروا است
3. Her tone of voice became abrupt and petulant.
[ترجمه ترگمان]لحن صدایش خشن و خشن شد
[ترجمه گوگل]صدای صدای او ناگهان و بی پروا شد
4. He behaved like a petulant child and refused to cooperate.
[ترجمه ترگمان]او مانند یک کودک کج خلق رفتار می کرد و از هم کاری خودداری می کرد
[ترجمه گوگل]او مثل یک فرزند دلسوز رفتار کرد و از همکاری نکرد
5. She could be wayward, petulant, and disagreeable.
[ترجمه ترگمان]ممکن بود دختر سرکش و سرکش و نامطبوع باشد
[ترجمه گوگل]او می تواند بی رحمانه، متکبر و ناراحت کننده باشد
6. Silber is an impatient, some might say petulant, player on the local political scene.
[ترجمه ترگمان]برخی ممکن است کج خلق باشند، برخی ممکن است کج خلق، بازیگر در صحنه سیاسی محلی بگویند
[ترجمه گوگل]Silber یک بی تردید است، بعضی ها ممکن است بگویند متفکر، بازیکن در صحنه سیاسی محلی است
7. He frowned, and the handsome face clouded momentarily, petulant as a child's.
[ترجمه ترگمان]او اخم کرد و چهره زیبایش در مقابل یک کودک تیره و تار شد
[ترجمه گوگل]او اخم کرد و چهره زیبایی لحظه ای پوشیده بود، دل شکسته به عنوان یک کودک
8. Horatia had always looked petulant, now she looked vengeful and he was sure her mischief wasn't finished.
[ترجمه ترگمان]او همیشه کج خلق به نظر می رسید، و حالا عصبانی به نظر می رسید و مطمئن بود که شرارت او به پایان نرسیده است
[ترجمه گوگل]هوراتا همیشه دلمشغول نگاهش بود، حالا او انتقام گرفته بود و مطمئن بود که بدرفتاری او تمام نشده است
9. Aggression, personal attacks and criticism, behaving like a petulant child.
[ترجمه ترگمان]پرخاشگری، حملات و انتقادات فردی، رفتار کردن مانند یک کودک کج خلق
[ترجمه گوگل]تجاوز، حملات شخصی و انتقادات، رفتار کردن مانند یک کودک ترسناک
10. I was made to feel like a petulant child who has flown into a temper because his favorite toy was removed.
[ترجمه ترگمان]من باعث شده بودم که احساس یک کودک کج خلق را داشته باشم که به دلیل حذف اسباب بازی مورد علاقه اش، عصبانی شده است
[ترجمه گوگل]من ساخته شده بود احساس مانند یک کودک دلشکسته که به خلق و خوی به دلیل خلق و خوی اسباب بازی مورد علاقه خود را حذف شد
11. He became more petulant than ever.
[ترجمه ترگمان]بیش از پیش کج خلق شده بود
[ترجمه گوگل]او بیشتر از همیشه دلتنگ شد
12. He, however, is becoming increasingly petulant and argumentative, playing scrum-half like a thwarted 15-year-old on the netball court.
[ترجمه ترگمان]با این حال، او به طور فزاینده ای کج خلق و جدل آمیز می شود و مثل یک مهاجم ۱۵ ساله مهاجم در دادگاه netball بازی می کند
[ترجمه گوگل]او، با این حال، در حال تبدیل شدن به طور فریبنده و متقاعد کننده است، بازی scrum نیم مثل 15 ساله متلاشی شده در دادگاه netball
13. Alexis walked out with a petulant look, and slammed the door.
[ترجمه ترگمان]آلکسیس با قیافه ای عبوس از خانه بیرون آمد و در را محکم بست
[ترجمه گوگل]الکسیس با یک نگاه پریشانی بیرون آمد و در را بست
14. He picked the pen up with a petulant gesture.
[ترجمه ترگمان]قلم را با حرکتی حاکی از عصبانیت بلند کرد
[ترجمه گوگل]او یک قلم را با یک حرکت پریشانی برداشت