1. i did not foresee that you would be unkind and fickle
من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
2. It is difficult to foresee the consequences that may arise from this action.
[ترجمه ترگمان]پیش بینی عواقب ناشی از این اقدام دشوار است
[ترجمه گوگل]عواقب ناشی از این اقدامات پیش بینی شده است
3. He did not foresee any problems.
[ترجمه ترگمان]او هیچ گونه مشکلی را پیش بینی نمی کرد
[ترجمه گوگل]او هیچ مشکلی را پیش بینی نمی کرد
4. It is impossible to foresee the future.
[ترجمه ترگمان]پیش بینی آینده غیر ممکن است
[ترجمه گوگل]آینده امری غیرممکن است
5. No one can foresee what will happen in the future.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی تواند پیش بینی کند که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد
[ترجمه گوگل]هیچکس نمی تواند پیش بینی کند که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد
6. We do not foresee any problems.
[ترجمه ترگمان]ما هیچ گونه مشکلی را پیش بینی نمی کنیم
[ترجمه گوگل]ما هیچ مشکلی را پیش بینی نمی کنیم
7. Those who can foresee difficulties on their way to success may keep calm when they really appear.
[ترجمه ترگمان]آن هایی که می توانند مشکلات را در راه موفقیت پیش بینی کنند، ممکن است زمانی که ظاهر می شوند، آرام باشند
[ترجمه گوگل]کسانی که می توانند مشکلات خود را در مسیر موفقیت خود پیش بینی کنند ممکن است آرام شوند، در حالی که واقعا ظاهر می شوند
8. We could foresee no difficulties with these proposals.
[ترجمه ترگمان]ما بدون هیچ مشکلی با این پیشنهادها نمی توانیم پیش بینی کنیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم هیچ مشکلی با این پیشنهادات پیش بینی نکنیم
9. Trying to foresee the future is a pointless exercise.
[ترجمه ترگمان]سعی می کنم پیش بینی کنم که آینده یه تمرین بی هوده است
[ترجمه گوگل]تلاش برای پیش بینی آینده، تمرین بی معنی است
10. We do not foresee any major changes in our way of life in the years ahead.
[ترجمه ترگمان]ما هیچ تغییر بزرگی را در زندگی ما در ساله ای پیش رو پیش بینی نمی کنیم
[ترجمه گوگل]ما در سالهای پیش رو هیچ تغییری در شیوه زندگی مان پیش بینی نمی کنیم
11. I don't foresee any difficulties so long as we keep within budget.
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که به بودجه برسیم، هیچ مشکلی را پیش بینی نمی کنم
[ترجمه گوگل]تا زمانی که در بودجه نگه داریم، هیچ مشکلی پیش نمی آید
12. Who could foresee the sonic boom when the needle finally hit the groove on my cheap record changer?
[ترجمه ترگمان]کی می تونه انفجار صوتی رو پیش بینی کنه وقتی که عقربه بالاخره به روی changer رکورد من ضربه زد؟
[ترجمه گوگل]چه کسی می تواند رونق صوتی را پیش بینی کند زمانی که سوزن در نهایت به شیار من در جایگزین کردن جایگزین های ضعیف من ضربه می زند؟
13. No wonder the men failed to foresee what a forceful leader she would be.
[ترجمه ترگمان]تعجبی نداشت که مردان نمی توانستند پیش بینی کنند که چه رهبر نیرومندی است
[ترجمه گوگل]جای تعجب نیست که مردان نتوانستند پیش بینی کنند که چه چیزی یک رهبر قوی باشد
14. Some experts foresee a future in which nobody would buy a spreadsheet program or word processor.
[ترجمه ترگمان]برخی متخصصان یک آینده را پیش بینی می کنند که در آن هیچ کس یک برنامه گسترده یا پردازشگر کلمه را نخواهد خرید
[ترجمه گوگل]بعضی از کارشناسان آینده ای را پیش بینی می کنند که هیچکدام از آنها یک برنامه صفحه گسترده یا پردازشگر کلمه نیستند
15. Heseltine declares that he can not foresee the circumstances in which he would challenge her for the leadership.
[ترجمه ترگمان]Heseltine اعلام می کند که نمی تواند شرایطی را پیش بینی کند که در آن او را برای رهبری به چالش بکشد
[ترجمه گوگل]Heseltine اعلام می کند که او نمیتواند شرایطی را که او برای رهبری او به چالش میکشد، پیشبینی کند