1- به چند شاخه تقسیم کردن یا شدن، 2- به سوی دیگری رفتن، منحرف شدن
branch off
1- به چند شاخه تقسیم کردن یا شدن، 2- به سوی دیگری رفتن، منحرف شدن
انگلیسی به انگلیسی
• fork, divide, ramify
جملات نمونه
1. I chopped a branch off the tree.
[ترجمه ترگمان] شاخه درخت رو قطع کردم
[ترجمه گوگل]من یک شاخه را از درخت خرد کردم
[ترجمه گوگل]من یک شاخه را از درخت خرد کردم
2. He chopped a branch off the tree.
[ترجمه ترگمان]شاخه درخت را قطع کرد
[ترجمه گوگل]او یک شاخه را از درخت خرد کرد
[ترجمه گوگل]او یک شاخه را از درخت خرد کرد
3. They planed to branch off into building their own new house.
[ترجمه ترگمان]این کار را انجام دادند که برای ساختن خانه جدید دست به کار شوند
[ترجمه گوگل]آنها قصد داشتند خانه خود را به خانه خود بسازند
[ترجمه گوگل]آنها قصد داشتند خانه خود را به خانه خود بسازند
4. We'll have to branch off shortly to get to the village.
[ترجمه ترگمان]ما باید به زودی از این شاخه جدا شویم تا به دهکده برسیم
[ترجمه گوگل]ما باید مدت کوتاهی به سمت روستا برود
[ترجمه گوگل]ما باید مدت کوتاهی به سمت روستا برود
5. She chopped a branch off the tree.
[ترجمه ترگمان]شاخه درخت را قطع کرد
[ترجمه گوگل]او یک شاخه را از درخت خرد کرد
[ترجمه گوگل]او یک شاخه را از درخت خرد کرد
6. The storm has split the branch off from the main tree trunk.
[ترجمه ترگمان]طوفان شاخه را از تنه درخت اصلی جدا کرده است
[ترجمه گوگل]طوفان شاخه را از قسمت اصلی درخت جدا کرده است
[ترجمه گوگل]طوفان شاخه را از قسمت اصلی درخت جدا کرده است
7. Go past the farm and branch off towards the trees.
[ترجمه ترگمان]به مزرعه برو و به سمت درخت ها حرکت کن
[ترجمه گوگل]برو مزرعه را ببند و به سمت درختها برسید
[ترجمه گوگل]برو مزرعه را ببند و به سمت درختها برسید
8. The storm split a branch off from the main trunk.
[ترجمه ترگمان]طوفان یک شاخه را از تنه اصلی جدا کرد
[ترجمه گوگل]طوفان یک شاخه را از تنه اصلی جدا می کند
[ترجمه گوگل]طوفان یک شاخه را از تنه اصلی جدا می کند
9. Nor do they branch off at acute angles or form perfect oblongs.
[ترجمه ترگمان]هم چنین آن ها در زوایای حاد شاخه جدا نمی شوند و یا oblongs کامل را شکل می دهند
[ترجمه گوگل]آنها هم در زاویه های حاد یا خم شدن کامل نیستند
[ترجمه گوگل]آنها هم در زاویه های حاد یا خم شدن کامل نیستند
10. The particles go off into baby universes that branch off from our universe.
[ترجمه ترگمان]ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره ذره
[ترجمه گوگل]ذرات به جهان های کودک می افتند که از جهان ما جدا می شوند
[ترجمه گوگل]ذرات به جهان های کودک می افتند که از جهان ما جدا می شوند
11. Chop a branch off that tree.
[ترجمه ترگمان] یا یه شاخه از اون درخت
[ترجمه گوگل]یک شاخه را از آن درخت بشویید
[ترجمه گوگل]یک شاخه را از آن درخت بشویید
12. The boy broke a branch off.
[ترجمه ترگمان]پسر شاخه را برداشت
[ترجمه گوگل]پسر یک شاخه را شکست
[ترجمه گوگل]پسر یک شاخه را شکست
13. They planed branch off into building their own new house.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای ساختن خانه جدید کار می کردند
[ترجمه گوگل]آنها طرح هایی را برای ساخت خانه جدید خود طراحی کردند
[ترجمه گوگل]آنها طرح هایی را برای ساخت خانه جدید خود طراحی کردند
14. The storm have split the branch off from the main tree trunk.
[ترجمه ترگمان]طوفان شاخه را از تنه درخت اصلی جدا کرده است
[ترجمه گوگل]طوفان شاخه را از قسمت اصلی درخت جدا کرده است
[ترجمه گوگل]طوفان شاخه را از قسمت اصلی درخت جدا کرده است
15. He chopped a branch off that tree just now.
[ترجمه ترگمان] اون الان شاخه درخت رو قطع کرد
[ترجمه گوگل]او اکنون شاخه ای از این درخت را خرد کرده است
[ترجمه گوگل]او اکنون شاخه ای از این درخت را خرد کرده است
پیشنهاد کاربران
a passage branching off from the main tunnel
منشعب شدن
منشعب شدن
از این شاخه به اون شاخه پریدن
گِستاکیدَن = گ ( پیشوندِ نشان دهنده یِ جدا شدن ) _ ستاک ( شاخه ) یدن ( پسوندِ کارواژهنده ) .
گِستاکاندن = چندشاخه کردن.
پ. ن = البته استاد ابوالقاسم پرتو فقط "ستاکیدن" و "ستاکاندن" را بکار بردن.
گِستاکاندن = چندشاخه کردن.
پ. ن = البته استاد ابوالقاسم پرتو فقط "ستاکیدن" و "ستاکاندن" را بکار بردن.
کلمات دیگر: