1. lots of books
یک عالمه کتاب
2. lots of money
پول زیاد
3. lots of people came
مردم فراوانی آمدند.
4. lots of work to be done, you'd better hop to it!
کار خیلی زیاد است،بهتر است جم بخوری !
5. draw lots
پشک انداختن،قرعه کشیدن
6. liver contains lots of iron
جگر مقدار زیادی آهن دارد.
7. to cast lots
پشک انداختن،قرعه کشیدن
8. to draw lots
قرعه کشیدن،پشک انداختن
9. to draw lots
قرعه کشی کردن،پشک انداختن
10. cattle farms need lots of feed
مزارع دامداری به علوفه ی فراوان نیاز دارند.
11. the workers made lots of rout about it
کارگران درباره ی آن خیلی جنجال کردند.
12. we bought in lots of coal before the strike
قبل از اعتصاب مقدار زیادی زغالسنگ خریدیم.
13. cast (or draw) lots (for some thing)
(برای چیزی) قرعه کشی کردن
14. i still have several lots of paper to correct
هنوز چندین دسته انشا مانده است که باید تصحیح کنم.
15. a plan whereby we can make lots of money
نقشه ای که طبق آن می توانیم پول زیادی بدست آوریم
16. he got in with hard-drinking, poker-playing lots
او با عرق خورها و پوکربازها دمخور بود.
17. we divided the land into 300-meter lots
زمین را به بخش های 300 متری تقسیم کردیم.
18. flood waters entered the canal scouring out lots of mud and sand
سیلاب وارد آبراه شد و مقدار زیادی گل و شن را با خود برد.
19. nowadays,commercial advertising is fed to the people along with lots of razzmatazz and hype
این روزها تبلیغ های تجارتی با لفت و لعاب و گزافه پردازی زیادی به خورد مردم داده می شود.
20. Lots of people have complained about the noise.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم از این سر و صدا شکایت کرده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم در مورد سر و صدا شکایت کرده اند
21. Inflation has caused lots of problems.
[ترجمه ترگمان]تورم باعث مشکلات زیادی شده است
[ترجمه گوگل]تورم باعث ایجاد مشکلات زیادی شده است
22. There are many tourist attractions here,lots of people come here for holidays.
[ترجمه ترگمان]در اینجا جاذبه های گردشگری بسیاری وجود دارد که بسیاری از مردم برای تعطیلات به اینجا می آیند
[ترجمه گوگل]جاذبه های توریستی زیادی وجود دارد، تعداد زیادی از مردم برای تعطیلات اینجا می آیند
23. Lots of people closed off the street yesterday when I went home.
[ترجمه ترگمان]دیروز وقتی به خانه برگشتم بسیاری از مردم خیابان را بسته بودند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم دیروز وقتی به خانه می آمدند، خیابان را بستند
24. Lots of people don't bother to go through a marriage ceremony these days.
[ترجمه ترگمان]این روزها خیلی از مردم برای رفتن به مراسم ازدواج به خود زحمت نمی دهند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم این روزها از مراسم ازدواج اجتناب می کنند
25. Lots of people were taking a short siesta in the shade.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم در سایه چرت کوتاهی چرت می زدند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم یک سایاست کوتاه در سایه داشتند
26. Lots of dirty old men stood around looking at pornographic magazines.
[ترجمه ترگمان]یک عالمه مرد پیر اطراف این اطراف ایستاده بودند و به مجله پورن نگاه می کردند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردان قدیمی کثیف ایستاده بودند به دنبال به مجلات پورنو