کلمه جو
صفحه اصلی

truly


معنی : راست، بدرستی، صادقانه، براستی، بطور قانونی، باشرافت، بخوبی، با حقیقت
معانی دیگر : واقعا، به راستی، حقیقتا، (معمولا به صورت ندای حاکی از شگفتی یا تایید و غیره) راستی !، عجب !، (در پایان نامه های رسمی) ارادتمند، با تقدیم احترام (معمولا: truly yours یا very truly yours)، موافق باحقایق

انگلیسی به فارسی

صادقانه، باشرافت، موافق باحقایق، بدرستی، بطورقانونی، بخوبی


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
عبارات: yours truly
(1) تعریف: in a truthful manner.
مترادف: true, truthfully
مشابه: correctly, exactly, frankly, rightly

- He spoke truly.
[ترجمه ترگمان] راست می گفت
[ترجمه گوگل] او واقعا صحبت کرد

(2) تعریف: authentically; genuinely.
مترادف: authentically, genuinely, unequivocally
مشابه: absolutely, certainly, clearly, doubtless, just, positively, really, surely

- She is a truly great dancer.
[ترجمه ترگمان] اون واقعا یه رقاص فوق العاده ست
[ترجمه گوگل] او رقصنده واقعا عالی است

(3) تعریف: of course; indeed.
مترادف: indeed, of course
مشابه: actually, amen, certainly, frankly, positively, really

- Truly, I couldn't be more pleased.
[ترجمه ترگمان] حقیقتا، من نمی توانستم بیش از این خوشحال باشم
[ترجمه گوگل] راستش من نمی توانم بیشتر خوشحال باشم

(4) تعریف: sincerely; honestly.
مترادف: honestly, sincerely
مشابه: earnestly, frankly, really

- I truly believe what you say.
[ترجمه ترگمان] من واقعا حرفت رو باور می کنم
[ترجمه گوگل] من واقعا بر این باورم که شما می گویید

• really, truthfully, genuinely
truly means completely and genuinely.
if you feel something truly, you feel it in a sincere way.
you can use truly to emphasize that what you are saying is true.
truly also means to a very great degree; a formal use.
you can write yours truly before your signature at the end of a formal letter.
well and truly: see well.

مترادف و متضاد

راست (قید)
straight, directly, apeak, truly, baldly, truthfully

بدرستی (قید)
exactly, truly, aright

صادقانه (قید)
truly, candidly, frankly

براستی (قید)
really, indeed, verily, truly, certes

بطور قانونی (قید)
truly, de jure

باشرافت (قید)
truly, sincerely

بخوبی (قید)
well, truly

با حقیقت (قید)
truly

really, doubtlessly


Synonyms: absolutely, accurately, actually, authentically, beyond doubt, beyond question, confirmedly, constantly, correctly, de facto, definitely, devotedly, exactly, factually, faithfully, firmly, genuinely, honestly, honorably, in actuality, in fact, in reality, in truth, legitimately, loyally, positively, precisely, reliably, righteously, rightly, sincerely, staunchly, steadily, surely, truthfully, unequivocally, veraciously, veritably, very, with all one’s heart, with devotion, without a doubt


Antonyms: doubtfully, dubiously, indefinite


جملات نمونه

1. a truly drab personality
شخصیتی واقعا خسته کننده

2. a truly humane prison guard!
یک زندانبان واقعا انسان !

3. yours truly
ارادتمند شما،ارادتمند

4. he is truly single among his fellows
در میان اقران خود واقعا تک است.

5. i am truly sorry
واقعا متاسفم.

6. she is truly erudite
او واقعا دانشمند است.

7. my mother was truly a lady
مادرم واقعا خانم بود.

8. we must elect truly popular representatives
بایستی نمایندگانی انتخاب کنیم که واقعا مردمی باشند.

9. their living conditions are truly wretched
شرایط زندگی آنان واقعا فلاکت بار است.

10. this country's problems are truly mind- boggling
مسایل این کشور واقعا غامض است.

11. she retorted that it was i who was truly at fault
او در جواب گفت که مقصر واقعی من بوده ام.

12. A man who truly loves you will never let you go, no matter how hard the situation is.
[ترجمه ترگمان]مردی که واقعا عاشق تو است هرگز به تو اجازه نخواهد داد که بروی، مهم نیست که اوضاع چقدر سخت است
[ترجمه گوگل]مردی که واقعا شما را دوست دارد هرگز به شما اجازه نخواهد داد، مهم نیست که وضعیت چقدر سخت است

13. I do care. Truly, I do!
[ترجمه ترگمان] من اهمیت میدم راست می گویم
[ترجمه گوگل]من مراقبم واقعا، من!

14. Not all doctors truly understand the reproductive cycle.
[ترجمه ترگمان]همه پزشکان واقعا چرخه تولید مثل را درک نمی کنند
[ترجمه گوگل]همه پزشکان واقعا چرخه تولید مثل را درک نمی کنند

15. Annette's performance as Eliza Doolittle in "Pygmalion" was truly memorable.
[ترجمه ترگمان]عملکرد آنت در نقش الیزا Doolittle در \"Pygmalion\" واقعا به یاد ماندنی بود
[ترجمه گوگل]عملکرد آنته به عنوان الیزا دانیتل در 'Pygmalion' واقعا به یاد ماندنی بود

16. A wish for a truly merry Christmas and may the joy of Christmas linger in your heart all the year!
[ترجمه ترگمان]* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
[ترجمه گوگل]آرزو برای یک کریسمس واقعا شاد و شاید شادی کریسمس در قلب شما تمام سال است!

17. A person who truly loves you will never let you go, no matter how hard the situation is.
[ترجمه ترگمان]شخصی که واقعا شما را دوست دارد هرگز به شما اجازه نخواهد داد که بروید، مهم نیست که وضعیت چقدر سخت است
[ترجمه گوگل]فردی که واقعا شما را دوست دارد هرگز به شما اجازه نخواهد داد، مهم نیست که وضعیت چقدر سخت است

18. She wrote a truly prodigious number of novels.
[ترجمه ترگمان]چند رمان عجیب و غریب نوشت
[ترجمه گوگل]او تعدادی از رمان های واقعا شگفت انگیز را نوشت

I am truly sorry.

واقعاً متأسفم.


پیشنهاد کاربران

واقعا

در واقع، در حقیقت

واقعی

really

براستی. به درستی

of a surety

aright

actually


کلمات دیگر: