کلمه جو
صفحه اصلی

skepticism


معنی : شک، تردید، شک گرایی، فلسفه شکاکی وبدبینی، انتقاد مضر و از روی بدبینی
معانی دیگر : (s بزرگ) مکتب شک گرایی، (این اندیشه: باورها را باید همیشه مورد تردید و موشکافی قرار داد و پژوهش عبارتست از فرایند شکاکی) شک اندیشی، دیرباوری، شک باوری

انگلیسی به فارسی

شک گرایی، فلسفه شکاکی وبدبینی، تردید، شک، انتقاد مضر واز روی بدبینی


شک و تردید، تردید، شک، شک گرایی، فلسفه شکاکی وبدبینی، انتقاد مضر و از روی بدبینی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: distrust or disbelief, or a general tendency to doubt and question.
مترادف: disbelief, distrust, doubt, mistrust, suspicion
متضاد: gullibility
مشابه: leeriness, pessimism, uncertainty, wariness, wonder

- The nutritionist's claim of finding a cure for the disease was met with intense skepticism in the medical community.
[ترجمه ترگمان] متخصصان تغذیه در مورد یافتن درمان برای این بیماری با شک و تردید شدید در جامعه پزشکی مواجه شدند
[ترجمه گوگل] ادعای متخصص تغذیه برای پیدا کردن درمان برای بیماری با شک و تردید شدید در جامعه پزشکی مواجه شد

(2) تعریف: doubt of the possibility of real or absolute knowledge, esp. as a philosophical doctrine.
مشابه: cynicism, doubt, relativism

(3) تعریف: doubt or disbelief of religious claims to truth; agnosticism or atheism.
مترادف: agnosticism, atheism, unbelief
مشابه: apostasy, denial, disbelief, dissent, heresy

• tendency to doubt, tendency to question the validity of claims, uncertainty; philosophical doctrine which maintains that true knowledge is unobtainable or uncertain; tendency to doubt religious principles

مترادف و متضاد

شک (اسم)
doubt, uncertainty, skepticism, dubiety, self-doubt

تردید (اسم)
wavering, hesitance, indecision, doubt, hesitancy, uncertainty, vibration, query, suspicion, skepticism, dubiety, shilly-shally, irresolution, qualm, scruple, vibratility

شک گرایی (اسم)
skepticism

فلسفه شکاکی و بدبینی (اسم)
skepticism

انتقاد مضر و از روی بدبینی (اسم)
skepticism

Synonyms: agnosticism, apprehension, disbelief, distrust, dubiety, dubiousness, faithlessness, hesitation, indecision, lack of confidence, leeriness, questioning, reluctance, suspicion, uncertainty


جملات نمونه

1. Their claim is being treated with some skepticism in UN.
[ترجمه ترگمان]این ادعا با برخی شکاکیت در سازمان ملل مورد بحث و بررسی قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]ادعای آنها با شک و تردید در سازمان ملل متحد درمان می شود

2. They justified the exercise by expressing their skepticism of Soviet missile credibility.
[ترجمه ترگمان]آن ها این ورزش را با ابراز تردید خود نسبت به اعتبار موشکی شوروی توجیه کردند
[ترجمه گوگل]آنها با بیان شک و تردید خود از اعتبار موشکی شوروی، تمرین را توجیه کردند

3. It came at a moment when skepticism over the pace toward full economic union and the single currency has been mounting.
[ترجمه ترگمان]در یک لحظه بود که شکاکیت در مورد سرعت به سوی اتحاد کامل اقتصادی و واحد پول رایج در حال افزایش بود
[ترجمه گوگل]این یک لحظه بود که شک و تردید در مورد سرعت به سوی اتحاد کامل اقتصادی و واحد پولی افزایش یافت

4. And there is growing skepticism about the security of Social Security.
[ترجمه ترگمان]و تردید فزاینده در مورد امنیت تامین اجتماعی وجود دارد
[ترجمه گوگل]و شک و تردید در مورد امنیت امنیت اجتماعی وجود دارد

5. Republicans have greeted that explanation with deep skepticism.
[ترجمه ترگمان]جمهوریخواهان با این توضیح با شک و تردید عمیق استقبال کردند
[ترجمه گوگل]جمهوری خواهان با تردید عمیق این توضیح را پذیرفته اند

6. However, some skepticism has greeted this hypothesis.
[ترجمه ترگمان]با این حال، برخی بدبینی از این فرضیه استقبال کرده اند
[ترجمه گوگل]با این حال، برخی از شک و تردید این فرضیه را درک کرده است

7. He also has voiced skepticism that a major overhaul of the tax system would be enacted soon.
[ترجمه ترگمان]او همچنین شک و تردید را ابراز کرده است مبنی بر این که اصلاحات اساسی در سیستم مالیاتی به زودی تصویب خواهد شد
[ترجمه گوگل]او همچنین شک و تردید را ابراز کرده است که اصلاح عمده سیستم مالیاتی به زودی آغاز خواهد شد

8. Some skepticism from Summerlee not withstanding, the station has already yielded useful insights.
[ترجمه ترگمان]برخی بدبینی از مقاومت در برابر ایستادگی در برابر مقاومت، بینش مفیدی را به دست آورده است
[ترجمه گوگل]برخی از شک و تردید از Summerlee تحمل، ایستگاه در حال حاضر بینش مفید است

9. All this skepticism does not mean that gold prices are useless pieces of information.
[ترجمه ترگمان]تمام این بدبینی به این معنا نیست که قیمت طلا، pieces است
[ترجمه گوگل]همه این شک و تردید به این معنی نیست که قیمت طلا از اطلاعات بی فایده است

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

11. There was considerable skepticism that the Foundation would come through.
[ترجمه ترگمان]شک و تردید بسیاری وجود داشت مبنی بر این که این بنیاد وارد عمل خواهد شد
[ترجمه گوگل]شک و تردید قابل توجهی وجود داشت که بنیاد به آن رسید

12. The proposals were greeted with a mixture of skepticism and distrust.
[ترجمه ترگمان]این پیشنهادها با ترکیبی از بدبینی و بی اعتمادی مورد استقبال قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]پیشنهادات با مخلوطی از شک و تردید و بی اعتمادی خوش آمد می گوییم

13. Such authoritative statements do not invite skepticism.
[ترجمه ترگمان]این اظهارات معتبر، شک و تردید را به خود جلب نمی کنند
[ترجمه گوگل]چنین اظهارات معتبر شکاکیتی را مطرح نمی کند

14. Now, that public endorsement is tempered by deep skepticism that the government and the army can accomplish their goals.
[ترجمه ترگمان]اکنون که تایید عمومی با شکاکیت عمیق تعدیل شده است که دولت و ارتش می توانند به اهداف خود دست یابند
[ترجمه گوگل]اکنون، حمایت عمومی از شک و تردید عمیق است که دولت و ارتش می توانند اهداف خود را برآورده کنند

15. The judicial caution and skepticism are completely warranted.
[ترجمه ترگمان]احتیاط و تردید قضایی کاملا موجه است
[ترجمه گوگل]احکام قضایی و شک و تردید کاملا ضروری است

پیشنهاد کاربران

شک آوری

شک و تردید

doubt

شک گرایی

TheHill. com@

"The discussions are likely to encounter challenges regarding scope and sequencing on both the nuclear and sanctions relief fronts, as well as skepticism in Washington as well as Tehran, " officials said

بدبینی گرایی

ناباوری


کلمات دیگر: