کلمه جو
صفحه اصلی

blase


بیزار از عشرت در اثر افراط درخوشی

انگلیسی به فارسی

بیزار از عشرت در اثر افراط در خوشی


بلوز


جملات نمونه

1. Kids have become blase about violence on television.
[ترجمه ترگمان]کودکان در مورد خشونت در تلویزیون blase شده اند
[ترجمه گوگل]کودکان در مورد خشونت در تلویزیون دچار اختلال شده اند

2. The film star is blase about endless flattery now.
[ترجمه ترگمان]این ستاره فیلم در حال حاضر در مورد تملق و تملق بی پایان صحبت می کند
[ترجمه گوگل]ستاره فیلم در حال حاضر در مورد فریبندگی بی پایان است

3. She was actually becoming quite blase about the dangers lurking on their travels.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت داشت درباره خطراتی که در سفرهایش در کمین نشسته بود، کاملا گیج شده بود
[ترجمه گوگل]در واقع او در مورد خطراتی که در مسافرت هایشان پنهان می شوند، بسیار دشوار است

4. She's very blase about parties.
[ترجمه ترگمان]اون در مورد مهمونی خیلی blase
[ترجمه گوگل]او بسیار احمقانه است

5. Your blase attitude gives your students an erroneous impression of the joys of scholarship.
[ترجمه ترگمان]نگرش blase شما به دانش آموزان اثر نادرستی از لذت بورس تحصیلی می دهد
[ترجمه گوگل]نگرش شما نسبت به دانشجویان، احساسات اشتباه خود را از شادی دانشجویان می پذیرد

6. In contrast, Sachiko Yasuhara blase about her diet and confesses to being a regular sake drinker.
[ترجمه ترگمان]در مقابل، Sachiko Yasuhara در مورد رژیم غذایی خود صحبت می کند و اعتراف می کند که به طور منظم drinker است
[ترجمه گوگل]در مقابل، Sachiko Yasuhara در مورد رژیم غذایی خود را blase و اعتراف به داشتن یک نوشیدنی به طور منظم

7. Chan has been known to blase about his Hollywood work.
[ترجمه ترگمان]چان به blase در مورد کار هالیوودی مشهور است
[ترجمه گوگل]چان شناخته شده است در مورد کار هالیوود خود را blase

8. The pop star is blase about money now.
[ترجمه ترگمان]این ستاره پاپ اکنون در مورد پول صحبت می کند
[ترجمه گوگل]ستاره پاپ در حال حاضر در مورد پول پول نقد است

9. The drinkers also seem more blase than ever about the consequences.
[ترجمه ترگمان]The از همیشه more به نظر می رسند
[ترجمه گوگل]نوشیدنی ها نیز بیشتر از همیشه در مورد عواقب آن بیشتر دیده می شود

10. A blase attitude about housecleaning.
[ترجمه ترگمان]در مورد نظافت خانه رفتار خوشی به خود گرفته بود
[ترجمه گوگل]نگرش بلوز در مورد خانه سازی

پیشنهاد کاربران

بی تفاوت

دلزده

سیر؛ اشباع شده

- وقتی چیزی چنان بیش از حد فراهم میشه که دل آدمو پس میزنه و دیگه از انجام اون یا داشتن اون لذتی نمی بره
- سیراب
- دلزده
• Indifference
• Unconcerned
• When one's taste and interest get dulled by over indulgence and they can no longer enjoy things that appeal to most people

Europeans on the whole seem much more blase about protests and need to stop them


کلمات دیگر: