کلمه جو
صفحه اصلی

mauritania


موریتانیا، موریتانی (در شمال غربی افریقا - مرکز: 1085763 - nouakchott کیلومتر مربع)

انگلیسی به فارسی

موریتانیا، موریتانی (در شمال غربی آفریقا - مرکز: 1085763 - Nouakchott کیلومتر مربع)


موریتانی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: Mauritanian (adj.), Mauritanian (n.)
• : تعریف: a West African country on the Atlantic coast between Western Sahara and Senegal; Islamic Republic of Mauritania.

• islamic republic of mauritania, republic in northwestern africa
the islamic republic of mauritania is a country in north-west africa. it was part of french west africa from the 19th century until independence in 1960. it became a one-party state in 1964 and all political activity was banned in 1978. spain ceded the spanish sahara (now called western sahara) to morocco and mauritania in 1975. mauritania fought the polisario front, who wanted to establish an independent western sahara, until 1979, when mauritania was defeated and renounced all claims to the western sahara. colonel maawiya ould sid'ahmed taya became president in 1984 and was re-elected in multi-party elections in 1992. he belongs to the republican, democratic and social party (prds), formerly the sole legal party. sidi mohamed ould boubacar (prds) was appointed prime minister in 1992. ethnic conflict between the dominant arabic-speaking, berber population and the black minority has been a source of civil disorder. mauritania is a member of the arab league and the organization of african unity. it exports fish and iron ore.

جملات نمونه

1. The Cunard Line's Mauritania and Lusitania started the tradition of inviting guests to dress for dinner.
[ترجمه ترگمان]The Line Cunard و Lusitania سنت دعوت کردن میهمانان برای شام را آغاز کردند
[ترجمه گوگل]مجارستان Cunard Line موریتانی و Lusitania سنت دعوت از مهمانان برای شام را شروع کردند

2. Yeah, so many females of Mauritania have racked their brain to fat themselves.
[ترجمه ترگمان]آره، خیلی از ماده ها به خودشون فشار میارن که خودشون رو چاق کنن
[ترجمه گوگل]بله، بسیاری از زنان موریتانی مغز خود را به چربی خود ربوده اند

3. He will also visit Libya and Mauritania.
[ترجمه ترگمان]او همچنین از لیبی و موریتانی نیز بازدید خواهد کرد
[ترجمه گوگل]او همچنین به لیبی و موریتانی سفر خواهد کرد

4. Mauritania and Western Sahara is located in the northwest African country or region has a long history.
[ترجمه ترگمان]موریتانی و صحرای غربی در شمال غربی آفریقا یا منطقه واقع شده است
[ترجمه گوگل]موریتانی و صحرای غربی در کشور آفریقای شمال غربی قرار دارد و منطقه دارای تاریخ طولانی است

5. ''Until recently the capital [of Mauritania], Nouakchott, was considered relatively immune to malaria because it was on the coast, near the sea, and because it had relatively little rainfall.
[ترجمه ترگمان]تا همین اواخر، سرمایه [ موریتانی ]، Nouakchott، نسبت به مالاریا نسبتا مصون بود، زیرا در ساحل نزدیک دریا بود و باران نسبتا کمی داشت
[ترجمه گوگل]'تا همین اواخر، پایتخت Mauritania، Nuukchott، نسبتا ایمن به مالاریا در نظر گرفته شد، زیرا در ساحل در نزدیکی دریا بود و به دلیل بارش باران نسبتا کم بود

6. This book provides the understanding of Mauritania and Western Sahara, a more comprehensive information.
[ترجمه ترگمان]این کتاب درک از صحرای غربی و صحرای غربی، اطلاعات جامع تری را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]این کتاب فهم موریتانی و صحرای غربی را فراهم می کند، اطلاعات جامع تر

7. Mauritania: 49cases including 10 deaths (CFR 2%) have been reported in Nouakchott from 20 July to 10 August.
[ترجمه ترگمان]موریتانی: ۴۹ مورد از جمله ۱۰ مرگ (CFR ۲ %)در نوآکشوت از ۲۰ ژوئیه تا ۱۰ اوت گزارش شده اند
[ترجمه گوگل]موریتانی: 49 مورد از جمله 10 مورد مرگ (CFR 2٪) در نوکچوت از 20 ژوئیه تا 10 آگوست گزارش شده است

8. Rep. of Congo, Lebanon, Libya, Mauritania, Nigeria, North Korea, Pakistan, Philippines, Rwanda, Saudi Arabia, Somalia, Sudan, Surinam, Syria, Vietnam, Palestine.
[ترجمه ترگمان]نماینده جمهوری خواه کنگو، لبنان، لیبی، موریتانی، نیجریه، کره شمالی، پاکستان، فیلیپین، رواندا، عربستان سعودی، سومالی، سودان، سودان، سوریه، ویتنام و فلسطین
[ترجمه گوگل]نماینده کنگو، لبنان، لیبی، موریتانی، نیجریه، کره شمالی، پاکستان، فیلیپین، رواندا، عربستان سعودی، سومالی، سودان، سورینام، سوریه، ویتنام، فلسطین

9. In Mauritania, residents say the sky turned brown as locusts descended on the capital, Nouakchott, turning green trees into brown skeletons.
[ترجمه ترگمان]در موریتانی، ساکنین می گویند که آسمان به رنگ قهوه ای درآمده است؛ چرا که ملخ ها در پایتخت، نوآکشوت، به رنگ سبز تبدیل شدند و تبدیل به اسکلت قهوه ای شدند
[ترجمه گوگل]ساکنان موریتانی می گویند که آسمان به عنوان قارچ به عنوان قارچ در پایتخت نواکچوت تبدیل شده و درختان سبز را به اسکلت قهوه ای تبدیل می کند

10. Nouakchott is the capital of Mauritania, and it's also the largest city.
[ترجمه ترگمان]این شهر در شهر Nouakchott پایتخت موریتانی قرار دارد
[ترجمه گوگل]نوکچوت پایتخت موریتانی است و همچنین بزرگترین شهر آن است

11. Mauritania becomes independent of France.
[ترجمه ترگمان]موریتانی از فرانسه مستقل شد
[ترجمه گوگل]موریتانی مستقل از فرانسه است

12. He's already been to Tunisia, and is to go on to Morocco and Mauritania.
[ترجمه ترگمان]او قبلا به تونس رفته بود و قرار است به مراکش و موریتانی نیز ادامه دهد
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر به تونس آمده است و برای رفتن به مراکش و موریتانی است

13. Assessments are ongoing in Eritrea, Guinea, Guinea-Bissau, Kenya, Malawi, Mauritania, and Niger.
[ترجمه ترگمان]ارزیابی ها در اریتره، گینه، گینه بیسائو، کنیا، مالاوی، موریتانی و نیجر در جریان هستند
[ترجمه گوگل]ارزیابی ها در اریتره، گینه، گینه بیسائو، کنیا، مالاوی، موریتانی و نیجر ادامه دارد

14. Unlike North and West Africa, home of such great "library cities" as Tunis, Fez, and Timbuktu, Mauritania never had large sedentary population centers.
[ترجمه ترگمان]برخلاف شمال و غرب آفریقا، خانه چنین \"شهره ای کتابخانه بزرگ\" مانند تونس، فاس، و Timbuktu، موریتانی هرگز مراکز جمعیتی گسترده ای نداشته است
[ترجمه گوگل]بر خلاف شمال و غرب آفریقا، خانه های چنین شهرهای بزرگ کتابخانه ای مانند تونس، فیز و تیمبوکتو، موریتانی هرگز مراکز جمعیتی ماندنی زیادی نداشتند


کلمات دیگر: