کلمه جو
صفحه اصلی

regular army


ارتش دائمی ایالات متحده امریکا (در برابر نیروهای ذخیره یا ایالتی و گارد ملی و غیره)

انگلیسی به فارسی

ارتش دائمی ایالات متحده آمریکا (در برابر نیروهای ذخیره یا ایالتی و گارد ملی و غیره)


انگلیسی به انگلیسی

• permanent standing army of a country or state

جملات نمونه

1. The ragged guerrillas become a new regular army with housing and pensions.
[ترجمه ترگمان]شبه نظامیان ژنده پوش با مسکن و حقوق بازنشستگی به یک ارتش منظم تبدیل می شوند
[ترجمه گوگل]چریک های مخوف تبدیل به یک ارتش منظم جدید با مسکن و حقوق بازنشستگی می شوند

2. My training company commander was a Regular Army officer of thirty or so.
[ترجمه ترگمان]فرمانده گروهان آموزش من افسر ارتش منظم سی ساله بود
[ترجمه گوگل]فرمانده شرکت آموزش و پرورش من یک افسر ارتش منظم از سی ساله بود

3. Regular Army units were despatched from Turkmenia to help restore order.
[ترجمه ترگمان]واحدهای ارتش منظم از Turkmenia برای کمک به بازگردانی نظم اعزام شدند
[ترجمه گوگل]واحدهای ارتش منظم از ترکمنستان برای کمک به بازگرداندن نظم و ترتیب فرستاده شدند

4. Today it is identically equipped to the Regular Army and is highly trained in at least one speciality.
[ترجمه ترگمان]امروزه این سبک به طور یکنواخت به ارتش منظم مجهز شده است و به شدت در تخصص خود آموزش دیده است
[ترجمه گوگل]امروزه به یک ارتش منظم مجهز است و در حداقل یک تخصص آموزش دیده است

5. The regular army had become increasingly discontented with its role in the war over the last ten years.
[ترجمه ترگمان]ارتش منظم به طور فزاینده ای از نقش خود در جنگ در طی ده سال گذشته ناراضی بود
[ترجمه گوگل]ارتش منظم به طور فزاینده ای از نقش خود در جنگ در ده سال گذشته ناراضی بوده است

6. The regular army has not advanced from the edge of the zone.
[ترجمه ترگمان]ارتش منظم از حاشیه منطقه پیشرفت نکرده است
[ترجمه گوگل]ارتش منظم از لبه منطقه پیشرفت نکرده است

7. There are effectively two armies: the regular army and the Republican Guard, identifiable by the red triangle on their uniforms.
[ترجمه ترگمان]دو ارتش به طور موثر دو ارتش وجود دارد: ارتش منظم و گارد ریاست جمهوری، که توسط مثلث قرمز در یونیفرم هایشان قابل شناسایی هستند
[ترجمه گوگل]به طور موثری دو ارتش وجود دارد که ارتش منظم و گارد جمهوریخواه هستند که توسط مثلث قرمز روی لباس آنها قابل شناسایی است

8. The harassers were not members of the regular army.
[ترجمه ترگمان]The از اعضای ارتش منظم نبودند
[ترجمه گوگل]آزار و اذیت ها عضو ارتش منظم نبودند

9. Delegates also discussed transforming them from a guerrilla force into a regular army.
[ترجمه ترگمان]هیات ها همچنین درباره تبدیل آن ها از یک نیروی چریکی به یک ارتش منظم بحث و تبادل نظر کردند
[ترجمه گوگل]نمایندگان همچنین درباره تبدیل آنها از یک نیروی چریکی به یک ارتش منظم صحبت کردند

10. Just seven days later, Benjamin O. . Davis was named the first black general in the regular army.
[ترجمه ترگمان]تنها هفت روز بعد، بنیامین O دیویس اولین ژنرال سیاه پوست در ارتش منظم بود
[ترجمه گوگل]فقط هفت روز بعد، بنجامین O دیویس نخستین شخص سیاهپوست در ارتش منظم بود

11. Organised at state level, the Guard is composed of part-timers who undergo a statutory period of training with the regular Army.
[ترجمه ترگمان]این گارد که در سطح ایالتی سازمان دهی شده، از پاره وقت تشکیل شده است که دوره قانونی آموزش با ارتش منظم را تجربه می کنند
[ترجمه گوگل]گارد در سطح ایالتی سازماندهی می شود که دارای دوره های نیمه وقت هستند که مدت دوره آموزش قانونی را با ارتش منظم می گذرانند

12. It is possible that some of Mezrag's forces continue to provide the regular army with back-up troops.
[ترجمه ترگمان]این امکان وجود دارد که برخی از نیروهای Mezrag به تامین ارتش منظم با نیروهای پشتیبان ادامه دهند
[ترجمه گوگل]ممکن است که برخی از نیروهای مزدور همچنان ارتش منظم را با نیروهای پشتیبان تهیه کنند

13. During the eighteenth century the irregular Cossack hosts were gradually brought under control and absorbed into the regular army.
[ترجمه ترگمان]در طی قرن هیجدهم، میزبانان قزاق به تدریج تحت کنترل و جذب ارتش منظم قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]در طول قرن هجدهم، میزبان بی نظیر قزاق ها به تدریج تحت کنترل و جذب ارتش عادی قرار گرفتند

14. The other women in the classroom, except for two in the uniforms of the regular army, wear dresses.
[ترجمه ترگمان]زن های دیگر در کلاس، بجز دو نفر در یونیفورم ارتش منظم، لباس می پوشند
[ترجمه گوگل]زنان دیگر در کلاس، به استثناء دو نفر در لباس های ارتش منظم، لباس می پوشند

15. Most schemes attempt to reduce the cost of defence through a smaller regular army.
[ترجمه ترگمان]بیشتر برنامه ها تلاش می کنند تا هزینه دفاع را از طریق یک ارتش منظم کوچک کاهش دهند
[ترجمه گوگل]اکثر طرح ها برای کاهش هزینه های دفاع از طریق ارتش منظم کوچکتر تلاش می کنند


کلمات دیگر: