عدم دخالت، عدم مداخله
noninterference
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: combined form of interference.
• act of not intervening
جملات نمونه
1. Both countries agreed that normal relations would be based on non-interference in each other's internal affairs.
[ترجمه ترگمان]هر دو کشور توافق کردند که روابط عادی مبتنی بر عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر خواهد بود
[ترجمه گوگل]هر دو کشور موافقت کردند که روابط عادی بر اساس عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر باشد
[ترجمه گوگل]هر دو کشور موافقت کردند که روابط عادی بر اساس عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر باشد
2. Helsinki was full of pious declarations about the inviolability of borders and non-interference in internal affairs.
[ترجمه ترگمان]هلسینکی پر از اعلامیه های مذهبی درباره حرمت مرزها و عدم مداخله در امور داخلی بود
[ترجمه گوگل]هلسینکی با اعلامیه های مودبانه در مورد آسیب پذیری مرزها و عدم دخالت در امور داخلی پر شده بود
[ترجمه گوگل]هلسینکی با اعلامیه های مودبانه در مورد آسیب پذیری مرزها و عدم دخالت در امور داخلی پر شده بود
3. The least they did was to adopt a laissez-faire attitude or one of deliberate non-interference so that the women felt free of pressure.
[ترجمه ترگمان]حداقل آن ها این کار را کردند که نگرش آزادی عمل یا دخالت عمدی را اتخاذ کنند تا زنان احساس آزادی کنند
[ترجمه گوگل]حداقل آنها این بود که نگرش آزادانه و یا یک عدم دخالت عمدی را اتخاذ کنند تا زنان بدون فشار احساس کنند
[ترجمه گوگل]حداقل آنها این بود که نگرش آزادانه و یا یک عدم دخالت عمدی را اتخاذ کنند تا زنان بدون فشار احساس کنند
4. On the basis of this concept, the noninterference model is extended to nondeterministic systems.
[ترجمه ترگمان]براساس این مفهوم، مدل noninterference به سیستم های غیر قطعی بسط داده می شود
[ترجمه گوگل]بر اساس این مفهوم، مدل عدم مداخله به سیستم های غیرمتمرکز گسترش می یابد
[ترجمه گوگل]بر اساس این مفهوم، مدل عدم مداخله به سیستم های غیرمتمرکز گسترش می یابد
5. Although the policy of noninterference was a compromise above criticism, It'still impaired China's sovereignty.
[ترجمه ترگمان]اگرچه سیاست of یک مصالحه در بالا از انتقاد بود، اما هنوز به حاکمیت چین آسیب رسانده بود
[ترجمه گوگل]گرچه سیاست عدم مداخله، مصالحه با انتقاد شدید بود، اما حاکمیت چین آن را مختل کرد
[ترجمه گوگل]گرچه سیاست عدم مداخله، مصالحه با انتقاد شدید بود، اما حاکمیت چین آن را مختل کرد
6. For many Republicans, noninterference with the marketplace became an article of faith.
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری از جمهوری خواهان، noninterference با بازار به یک مقاله ایمان تبدیل شد
[ترجمه گوگل]برای بسیاری از جمهوری خواهان، عدم دخالت در بازار، به یک ماده ایمان تبدیل شد
[ترجمه گوگل]برای بسیاری از جمهوری خواهان، عدم دخالت در بازار، به یک ماده ایمان تبدیل شد
7. This NSMS ( noninterference stress - measurement system ) method is an alternative to the strain gauge rotor blade vibration.
[ترجمه ترگمان]این روش (سیستم اندازه گیری فشار)یک روش جایگزین برای اندازه گیری کرنش تیغه روتور است
[ترجمه گوگل]این روش NSMS (سیستم استرس عدم تحرک - اندازه گیری) یک جایگزین برای لرزش تیغه روتور سنج است
[ترجمه گوگل]این روش NSMS (سیستم استرس عدم تحرک - اندازه گیری) یک جایگزین برای لرزش تیغه روتور سنج است
8. Noninterference is a treasure among Chinese traditional managerial wisdom.
[ترجمه ترگمان]Noninterference یک گنجینه در میان دانش مدیریتی سنتی چینی است
[ترجمه گوگل]عدم دخالت گنج بین حکمت مدیریتی سنتی چینی است
[ترجمه گوگل]عدم دخالت گنج بین حکمت مدیریتی سنتی چینی است
9. Coexistence necessitates the total noninterference by any power in the internal affairs of another.
[ترجمه ترگمان]Coexistence با هر قدرت در امور داخلی دیگری به طور کلی نیاز دارد
[ترجمه گوگل]همزیستی نیاز به کل عدم دخالت هر قدرت در امور داخلی دیگر دارد
[ترجمه گوگل]همزیستی نیاز به کل عدم دخالت هر قدرت در امور داخلی دیگر دارد
10. To show practicability of the new noninterference model and the formal method, the security properties of ABLP and DBLP models are examined as examples.
[ترجمه ترگمان]برای نشان دادن practicability مدل noninterference جدید و روش صوری، ویژگی های امنیتی مدل های ABLP و DBLP به عنوان مثال مورد بررسی قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]برای نشان دادن عملی بودن مدل عدم تداخل جدید و روش رسمی، ویژگی های امنیتی مدل های ABLP و DBLP به عنوان نمونه مورد بررسی قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]برای نشان دادن عملی بودن مدل عدم تداخل جدید و روش رسمی، ویژگی های امنیتی مدل های ABLP و DBLP به عنوان نمونه مورد بررسی قرار می گیرند
11. Or perhaps there is a galactic ethic of noninterference with backward or emerging civilizations.
[ترجمه ترگمان]یا شاید یک اخلاق کهکشانی از noninterference با تمدن های پیش رو و رو در حال ظهور وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]یا شاید یک اخلاق نهایی از عدم مداخله با تمدن عقب مانده یا در حال ظهور وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]یا شاید یک اخلاق نهایی از عدم مداخله با تمدن عقب مانده یا در حال ظهور وجود داشته باشد
12. The federal district court, upon the request of the school board, ordered noninterference with desegregation.
[ترجمه ترگمان]دادگاه منطقه فدرال به درخواست هیات مدیره مدرسه دستور لغو تبعیض نژادی را صادر کرده است
[ترجمه گوگل]دادگاه منطقه ای فدرال، به درخواست هیئت مدرسه، دستور عدم دخالت در تقسیم بندی را داد
[ترجمه گوگل]دادگاه منطقه ای فدرال، به درخواست هیئت مدرسه، دستور عدم دخالت در تقسیم بندی را داد
13. Fourthly, to business card printing and membership card making noninterference 256 halftoning.
[ترجمه ترگمان]چهارم، کارت چاپ کارت و کارت عضویت در حال ساخت ۲۵۶ مگابایت است
[ترجمه گوگل]چهارم، چاپ کارت کسب و کار و کارت عضویت و ایجاد عدم دخالت 256 هلتونینگ
[ترجمه گوگل]چهارم، چاپ کارت کسب و کار و کارت عضویت و ایجاد عدم دخالت 256 هلتونینگ
14. The last part of the dissertation analyses economic pattern of noninterference at the early Han dynasty.
[ترجمه ترگمان]آخرین بخش این رساله، الگوی اقتصادی of در سلسله (هان)اولیه (هان)را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه گوگل]در بخش آخر این مقاله، الگوی اقتصادی عدم دخالت در سلسله هانهای اولیه هال را تحلیل می کند
[ترجمه گوگل]در بخش آخر این مقاله، الگوی اقتصادی عدم دخالت در سلسله هانهای اولیه هال را تحلیل می کند
کلمات دیگر: