کلمه جو
صفحه اصلی

nonintervention


عدم دخالت، عدم مداخله، سیاست عدم مداخله، سیاست کناره گیری

انگلیسی به فارسی

سیاست عدم مداخله، سیاست کناره گیری، عدم مداخله


عدم مداخله


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: noninterventionist (n.)
(1) تعریف: a refraining from intervening in the affairs of another nation, esp. in a time of crisis, or a continuing policy of so refraining.

(2) تعریف: failure or refusal to intervene.

• political policy of not intervening; neutralism
country's refusal to become involved in the affairs of other countries

جملات نمونه

1. Generally, I think the policy of non-intervention is the correct one.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، من فکر می کنم که سیاست عدم مداخله راه حل صحیح است
[ترجمه گوگل]به طور کلی، من فکر می کنم سیاست عدم مداخله درست است

2. The British government may have to abandon its policy of non-intervention .
[ترجمه ترگمان]دولت بریتانیا ممکن است مجبور به ترک سیاست عدم مداخله باشد
[ترجمه گوگل]دولت بریتانیا ممکن است مجبور شود سیاست خود را از عدم مداخله کنار بگذارد

3. The government is pursuing a policy of non-intervention.
[ترجمه ترگمان]دولت در حال پی گیری سیاست عدم مداخله است
[ترجمه گوگل]دولت در حال پیگیری سیاست عدم مداخله است

4. As with contemporary campaigns around the criminal law, the state opted for a neutral course of non-intervention.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]همانطور که با مبارزات معاصر درمورد قوانین جنایی، حکومت تصمیم بی طرفی برای عدم مداخله انتخاب کرد

5. By the end of August, non-intervention was officially a reality.
[ترجمه ترگمان]تا پایان ماه اوت، عدم مداخله رسما یک واقعیت بود
[ترجمه گوگل]در پایان ماه اوت، عدم مداخله به طور رسمی یک واقعیت بود

6. Judy Dunn has reviewed several studies of parental intervention and non-intervention.
[ترجمه ترگمان]جودی دان چندین مطالعه از مداخله والدین و عدم مداخله را بررسی کرده است
[ترجمه گوگل]جودی دان از مطالعات متعددی درباره مداخله والدین و عدم مداخله بازنگری کرده است

7. While Ionia was slowly beaten down, the question of intervention or non-intervention kept Athens painfully divided.
[ترجمه ترگمان]در حالی که Ionia به آرامی مورد ضرب و شتم قرار گرفت، سوال مداخله یا عدم مداخله آتن را به طور دردناکی تقسیم کرد
[ترجمه گوگل]در حالی که آئونیا به آرامی ضرب و شتم شد، پرسش مداخله یا عدم مداخله، آتلانتیس را به درد بخشی تقسیم کرد

8. My center nonintervention concerns the ruling of civil rights and interests.
[ترجمه ترگمان]عدم مداخله مرکز من مربوط به حکم حقوق و منافع مدنی است
[ترجمه گوگل]مداخله مرکز من در مورد حاکمیت حقوق و منافع مدنی است

9. Unlike the U. S., China doesn't aspire to remake the world: Its longstanding mantra is "nonintervention" in the internal affairs of other countries.
[ترجمه ترگمان]بر خلاف U اس چین آرزوی بازسازی جهان را ندارد: شعار قدیمی آن \"عدم مداخله\" در امور داخلی کشورهای دیگر است
[ترجمه گوگل]بر خلاف U S, چین تمایل به بازسازی جهان ندارد: ماندرا طولانی مدت آن 'عدم مداخله' در امور داخلی کشورهای دیگر است

10. The challenge for China is its policy of nonintervention .
[ترجمه ترگمان]چالش چین سیاست عدم مداخله است
[ترجمه گوگل]چالش برای چین، سیاست عدم مداخله است

11. China's commitment to nonintervention means that it doesn't inquire closely into the internal arrangements of others.
[ترجمه ترگمان]تعهد چین به عدم مداخله به این معنا است که در امور داخلی دیگران از نزدیک پرس و جو نمی کند
[ترجمه گوگل]تعهد چین به عدم مداخله به معنای آن است که به نظارت های داخلی دیگران نپرداخته است

12. In addition, the nonintervention condition of screw arris of the stirring shafts is obtained and the screw parameter of stirring shaft is optimized.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، شرایط عدم مداخله پیچ arris از میله تلاطم به دست می آید و همچنین پارامتر screw شفت متحرک بهینه سازی شده است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، شرایط غیر مداخله ای از پیچ های پیچش شفت های شیب دار به دست می آید و پارامتر پیچ پیچ شفت بهینه سازی شده است

13. Lula altered Brazil's long-standing policy of nonintervention and got involved in conflicts in Haiti, Honduras and most controversially Iran.
[ترجمه ترگمان]لولا سیاست طولانی مدت عدم مداخله برزیل را تغییر داد و درگیر درگیری ها در هاییتی، هندوراس، و بیشتر ایران شد
[ترجمه گوگل]لولا سیاست طولانی مدت عدم دخالت برزیل را تغییر داد و درگیری ها در هائیتی، هندوراس و بیشتر بحث برانگیز ایران را درگیر کرد

14. The researchers randomized 87 men with biopsy-documented prostate cancer to an experimental group or a nonintervention control group.
[ترجمه ترگمان]محققان، ۸۷ مرد مبتلا به سرطان پروستات ثبت شده را به یک گروه آزمایشی و یا گروه کنترل عدم مداخله انتخاب کردند
[ترجمه گوگل]محققان تصادفی 87 مرد با سرطان پروستات با بیوپسی را به گروه تجربی یا گروه کنترل بدون مداخله اختصاص دادند

15. However, since Kato Takaaki set up a cabinet, its diplomatic policy changed to coordination with Euro-America and nonintervention of Chinese internal affairs.
[ترجمه ترگمان]با این حال، از آنجا که کاتو Takaaki یک کابینه ایجاد کرد، سیاست دیپلماتیک آن به هماهنگی با یورو - آمریکا و عدم مداخله در امور داخلی چین تغییر کرد
[ترجمه گوگل]با این حال، از زمانی که کتو توکاکی یک کابینه را راه اندازی کرد، سیاست دیپلماتیک آن به هماهنگی با یورو آمریکا و عدم دخالت در امور داخلی چین تغییر یافت


کلمات دیگر: