ریاضی، وابسته به ریاضیات
mathematic
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• of or pertaining to mathematics; of numerical equations
جملات نمونه
1. Histories make men wise ; poems witty; the mathematics subtle; natural philosophy deep ; moral grave ; logic and rhetoric able to contend.
[ترجمه ترگمان]تواریخ را خردمند می سازد؛ شعر witty؛ ریاضیات ظریف؛ فلسفه طبیعی عمیق؛ گور اخلاقی؛ منطق و معانی بیان
[ترجمه گوگل]تاریخ ها را مردان عاقلانه؛ اشعار عجیب و غریب ریاضیات ظریف فلسفه طبیعی عمیق؛ قبر اخلاقی؛ منطق و سخنوری قادر به متقاعد کردن
[ترجمه گوگل]تاریخ ها را مردان عاقلانه؛ اشعار عجیب و غریب ریاضیات ظریف فلسفه طبیعی عمیق؛ قبر اخلاقی؛ منطق و سخنوری قادر به متقاعد کردن
2. He can't grasp the basic concepts of mathematics.
[ترجمه ترگمان]او نمی تواند مفاهیم اولیه ریاضی را درک کند
[ترجمه گوگل]او نمی تواند مفاهیم اساسی ریاضی را درک کند
[ترجمه گوگل]او نمی تواند مفاهیم اساسی ریاضی را درک کند
3. I shall take literature and mathematics this spring.
[ترجمه ترگمان]در بهار ادبیات و ریاضیات را به دست خواهم آورد
[ترجمه گوگل]من بهار و تابستان به ادبیات و ریاضیات می دهم
[ترجمه گوگل]من بهار و تابستان به ادبیات و ریاضیات می دهم
4. She examined the pupils in mathematics.
[ترجمه ترگمان]او دانش آموزان ریاضی را بررسی کرد
[ترجمه گوگل]او دانش آموزان را در ریاضیات مورد بررسی قرار داد
[ترجمه گوگل]او دانش آموزان را در ریاضیات مورد بررسی قرار داد
5. Mathematics is the science of pure quantity.
[ترجمه ترگمان]ریاضیات، علم کمیت خالص است
[ترجمه گوگل]ریاضیات علم کمیت است
[ترجمه گوگل]ریاضیات علم کمیت است
6. Einstein's theory marked a new epoch in mathematics.
[ترجمه ترگمان]نظریه انیشتین منجر به عصری جدید در ریاضیات شد
[ترجمه گوگل]نظریه اینشتین یک دوره جدید در ریاضیات را مشخص کرد
[ترجمه گوگل]نظریه اینشتین یک دوره جدید در ریاضیات را مشخص کرد
7. I'm going to take a course in applied mathematics this semester.
[ترجمه ترگمان]من این ترم را در ریاضیات کاربردی به کار خواهم برد
[ترجمه گوگل]من قصد دارم دوره ریاضی کاربردی در این ترم را بگیرم
[ترجمه گوگل]من قصد دارم دوره ریاضی کاربردی در این ترم را بگیرم
8. She is digging away at her mathematics lessons.
[ترجمه ترگمان]او در حال حفاری درس های ریاضی خود است
[ترجمه گوگل]او در درس های ریاضیاتش حفر می کند
[ترجمه گوگل]او در درس های ریاضیاتش حفر می کند
9. Schools were created to teach reading and mathematics, not moral character.
[ترجمه ترگمان]مدارس برای آموزش خواندن و ریاضی، و نه شخصیت اخلاقی خلق شدند
[ترجمه گوگل]مدارس برای آموزش خواندن و ریاضیات، نه شخصیت اخلاقی ایجاد شده است
[ترجمه گوگل]مدارس برای آموزش خواندن و ریاضیات، نه شخصیت اخلاقی ایجاد شده است
10. Needless to say, the students who had studied mathematics before did better in the statistics exam.
[ترجمه ترگمان]نیازی به گفتن نیست که دانشجویانی که ریاضیات را قبلا مطالعه کرده بودند در امتحان آمار بهتر عمل کردند
[ترجمه گوگل]نیازی به گفتن نیست که دانش آموزانی که قبل از ریاضیات مطالعه کرده بودند، در آزمون آماری بهتر عمل می کردند
[ترجمه گوگل]نیازی به گفتن نیست که دانش آموزانی که قبل از ریاضیات مطالعه کرده بودند، در آزمون آماری بهتر عمل می کردند
11. He has a profound knowledge of mathematics.
[ترجمه ترگمان]دانش عمیقی از ریاضیات دارد
[ترجمه گوگل]او دانش عمیقی از ریاضیات دارد
[ترجمه گوگل]او دانش عمیقی از ریاضیات دارد
12. The boy shows remarkable ability at mathematics.
[ترجمه ترگمان]این پسر توانایی قابل توجهی در ریاضیات نشان می دهد
[ترجمه گوگل]پسر توانایی قابل توجهی در ریاضیات دارد
[ترجمه گوگل]پسر توانایی قابل توجهی در ریاضیات دارد
13. Her research straddles mathematics and social sciences.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات او ریاضی و علوم اجتماعی را در بر می گیرد
[ترجمه گوگل]تحقیقات او در ریاضیات و علوم اجتماعی است
[ترجمه گوگل]تحقیقات او در ریاضیات و علوم اجتماعی است
14. Statistics is a branch of mathematics.
[ترجمه ترگمان]آمار شاخه ای از ریاضیات است
[ترجمه گوگل]آمار شاخه ای از ریاضیات است
[ترجمه گوگل]آمار شاخه ای از ریاضیات است
15. To paraphrase Finkelstein, mathematics is a language, like English.
[ترجمه ترگمان]به قول فینکلشتاین، ریاضیات یک زبان است، مثل انگلیسی
[ترجمه گوگل]برای فینکلستاین فریب خورده است، ریاضیات یک زبان است، مانند انگلیسی
[ترجمه گوگل]برای فینکلستاین فریب خورده است، ریاضیات یک زبان است، مانند انگلیسی
پیشنهاد کاربران
ریاضیات
کلمات دیگر: